All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Monday, November 25, 2013

سرزمينم، آفريقای جنوبی

برگردان: زارا مجيدپور, ٣ آذر ١٣٩٢
آفريقای جنوبی من، مردی است که برای آزادی 27 سال در زندان به سر برد و زمانی که از زندان رها گشت، اسيرکنندگان خود را در آغوش گرفت و آنها را از بدبختی ای که در آينده در انتظارشان بود نجات داد.
South-Africa1

شهرزادنیوز: آفريقای جنوبی من، مرد کارگری است که از فرودگاه تماس می گيرد تا کيف پولم را بدون کم شدن حتی سنتی به من باز گرداند.

زن سفيد پوستی است که سه فرزند خدمتکار سياه پوستش را در همان مدرسه ای که فرزندان خود در آن درس می خوانند، ثبت نام کرد و هزينه ی تحصيلشان را پرداخت. سياستمدار روستايی در استان "پوملانگا" است که حقوق و دستمزدش را به دولت بر گرداند تا در راه فقرا مصرف گردد. او با اين کار نشان داد که ادعای در کنار فقرا بودن نبايد تنها در کلمات خلاصه گردد.

معلمی است که در روزهای اعتصاب، هر روز در ساعات بعد از مدرسه، کلاس های درسش را بر گزار می نمايد تا دانش آموزانش به دليل اعتصاب از يادگيری و آموزش دور نمانند.

آفريقای جنوبی من، دانشجوی سال اولی شهر "بلوم فونتن" است که تمام هدايای تولدش را با اجازه هديه دهندگان، به کودکان يک خانواده در روستایی که با بيماری اچ آی وی- ايدز دست و پنجه نرم می کند، بخشید.

مردمی هستند آسيب ديده از اقدامات نژاد پرستانه که از روی صفای قلب، عوامل آن اقدامها را در ملا عام بخشیدند. گروهی از کشاورزان مرفه ساکن در "پال" هستند که فرزندان کارگرانشان را به بهترين مدرسه فرستادند تا زمانی که پدر و مادرشان در تاکستان ها مشغول به کارند، آنان در مدرسه از بهترين آموزش موجود بهره مند شوند. همسر مرد سفيدپوست کشاورزی است که مرکزی را برای زنان سياه پوستی که شوهرهای کارگرشان در مزارع مشغول به کارند، به وجود آورد تا به آنها مهارت های پيشرفته برای راه اندازی مراکز آموزش معتبر برای خود و کودکان ديگر را آموزش دهد.

آفريقای جنوبی من، پسر سفيدپوست کوچکی ای است در مدرسه ای نامدار در استان کيپ شرقی، که تصميم می گيرد به پسرهای سياه پوست بازی کريکت را آموزش دهد و برايشان لباسهای مخصوص آن بازی را فراهم آورد تا هنگام بازی چون نجيب زادگان باشند.(1) دو پسر سياه پوست خيابانی درشهر دربن می باشند که پول خود را در قوطی شير خالی گدای سفيد پوستی می اندازند و فردی اين کارشان را مخفيانه با دوربين ضبط می نمايد.

کشيش ساکن در شهر ژوهانسبورگ است که درهای کليسای محل خدمتش را به عنوان سر پناه به روی مهاجرين غير قانونی گشود. زن سفيد پوست ساکن باکسبرگ شهر ژوهانسبورگ است که مشخصات مرد سفيدپوستی که يکی از بزرگترين آزاديخواهان را خارج از خانه اش به قتل رساند، را به اطلاع پليس رساند.
South-Africa2

آفريقای جنوبی من، مردی است که برای آزادی 27 سال در زندان به سر برد و زمانی که از زندان رها گشت، اسيرکنندگان خود را در آغوش گرفت و آنها را از بدبختی ای که در آينده در انتظارشان بود نجات داد.

کشيشی است که دل به دريای مردم خشمگين می زند تا زنی که را می خواستند حلقه لاستيکی به دور شانه اش بياندازند و او را به آتش کشند، نجات بخشد.(2) رِئیس پليس سابقی است که به زانو افتاد تا پاهای مادری را که در دوران رياستش فرزندانش مفقود شده بودند، را برای کسب حلاليت و بخشش بشويد.

مادرانی که مردی را که می بايست از بچه هايشان مراقبت می نمود اما به دليل سهل انگاريش بچه هايشان ناپديد شدند را بخشيدند. روانشناس دانشگاه کيپ تاون است زمانی که با يکی از مجريان رِژيم آپارتايد مصاحبه نمود دلش برای او سوخت که رِژيم وقت افرادی چون او را مجبور به چه کارهای کرده بود.

آفريقای جنوبی من آرام است و موقر. چون مادر تسليم ناپذيری از محله ی لانگا، کسی که کمر زير سالهای ظلم و ستم خم نکرد و تصميم گرفت که فرزندانش را به خوبی بار آورد؛ با اطمينان از اين که آنها به تلخی ها تسليم نمی شوند. با وجود آن که شانس پيروزيشان بسيار پايین بود اما بالاخره موفق شدند.

دو دختر جوانی که تا پايان دبيرستان هر روز 20 کيلومتر برای رفتن به مدرسه راه می پيمودند و بالاخره توانستند وارد دانشگاه شوند. دانشجویی که برای پرداخت هزينه دانشگاهش سه شغله در طول شب و تعطيلات آخر هفته کار می کرد.

آفريقای جنوبی من، پسر نوجوانی است که روی ويلچر می نشيند و در محله ی فقير به مردم کمک می کند. کشيش کليسای کنورث، جايی که اعضای کليسايش در آن قتل عام شدند، به ديدار قاتلان رفت و از آنان به دليل ذينفع بودن از وجود رژيم آپارتايد حلاليت طلبيد. سياستمداری که از سياست دوری گزيد و حقوق و دستمزدش را نپذيرفت تا بدين صورت عليه سياست اجتماعی حزب سياسي اش اعتراض نمايد. وکيل جوانی که تصميم گرفت زندگی خود را وقف کسانی نمايد که از پس پرداخت خدمات حقوقی بر نمی آيند.

آفريقای جنوبی من، کشور عصبانی، فاسد و خشونت آميزی نيست که صفحات اول روزنامه ها و تيترهای اخبار ساعت هفت را به خود اختصاص می دهد. آفريقای جنوبی اغلب پنهان است با مردمی فوق العاده که زندگی بسيار عادی دارند. شهروندانی که روزانه کشور را با ميليون ها اعمال مهربانانه حفظ می نمايند.

آفريقای جنوبی من، مردمی هستند با داستانهای ذکر شده در بالا. آنها واقعی هستند و من آنهار ا می شناسم. آنها کسانی هستند که به من اميد می دهند.

پای نوشت:

1-      بازی کريکت، يکی از بازيهای ملی بريتانياست و در قرنهای گذشته به نجيب زادگان آن کشور اختصاص داشت و به هنگام بازی لباس های مخصوص بر تن می نمودند. اين بازی، همچون بازی رگبی، در ميان سفيدپوستان آفريقای جنوبی بسيار پرطرفدار است.

2-      "گردنبد آتشين" روش وحشيانه ای بود برای مجازات افراد، که بيشتر در دهه هشتاد از آن استفاده شد. در اين روش لاستيکی را به دور کمر فرد می انداختند و آن را به همراه فرد به آتش می کشيدند. "وينی مديکزا- ماندلا" زن دوم و سابق نلسون ماندلا در سخنرانی اعلام نمود که با کبريت و گردنبندهايمان، اين کشور- آفريقای جنوبی- را آزاد خواهيم کرد!


توضيح:
تيتر اصلی اين مطلب " آفريقای جنوبی من" است که در برگردان به "سرزمينم، آفريقای جنوبی" تغيير يافت.