All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Saturday, June 30, 2012

ناتالی دوتوآ، دختر طلايی آفريقای جنوبی

Natalie1

.
گفتگوی زارا مجيدپور با ناتالی دوتوآ، يکی از قهرمانان شناگر معلول جهان, ٧ تیر ١٣٩١
.
شهرزادنیوز: ناتالی دو‌توآ در شهر کيپ تاون، آفريقای جنوبی، چشم به جهان گشود و در سن 14 سالگی رقابت در مسابقات شنای بين‌المللی را آغاز نمود. در سال 2001  در هفده سالگی پای چپ او بر اثر تصادف‌ اتومبيل از ناحيه‌ ی زانو قطع شد، اما ناتالی جوان پس از مدتی دوباره به استخر باز‌گشت
.
ناتالی دو‌توآ در سن 18 سالگی برنده و ركورد دار زمانی شنای 50 متر و 100 متر سبک‌ آزاد معلولين جهان شد. او در فاصله  سالهای بين 2002 تا 2010، 15 مدال طلا، 2 نقره و يك مدال برنز را به خود اختصاص داد.
..
او در بازیهای المپيک پکن، چين، پرچم كشور خودش را حمل نمود. ناتالی برای مسابقات المپيک پکن واجد ‌صلاحيت گردید و در مسابقه‌ی 10 كيلومتر بانوان، مقام شانزدهم را كسب نمود. در ميان 100 نفر از برجسته ‌ترين شخصيتهای آفريقای جنوبی در سال 2004، ناتالی دوتوآ  رتبه‌ چهل‌ و‌هشتم را از آن خود ساخت.
.
او برای مسابقات المپيک لندن، بريتانيا، واجد ‌صلاحيت نشد. تنها هدف او  در حال حاضر شرکت و موفقيت در رقابت های بازی‌های پارالمپيک لندن است.
.
پای چپ شما درسال 2001  در يک سانحه از ناحيه‌ زانو قطع شد. بعد از اين تصادف شما روحيه خود را از دست دادی و دایم می‌گفتی که: "من يه پامو از دست دادم." چگونه با اين روحيه بد دست و پنچه نرم کردی و به فردی قوی و با روحيه تبديل شدی؟
.
ـ از دست‌ دادن يک‌ پا و يا هر ‌نوع تغيير ناخوشايند نيازمند تلاش دائمی ‌است، تقلا و کوششی روزانه برای بهتر و بهتر‌ شدن.
من 17 سال از عمر خود را دو پا داشتم و ده سال است كه از آن خط سقوط كرده‌ام و نمی‌توانم به‌خاطر بياورم كه اولين بار چگونه با پای قطع‌ شده‌ام دويدم. اين مسئله به اهداف و راههای رسيدن به آن بستگی دارد و در آن راه نبايد از هيچ تلاشی فروگذار نماييد. زمانی كه دو پا داشتم می خواستم به هدفم برسم، خواسته من با از دست دادن يک پا تغيير نكرد. اين بدان معنا نيست كه شما از روحيه درب و داغان که بر اثرواقعه ای ناخوشايند گريبانگيرتان می شود بهبود می يابيد، بلكه به آن معنا است كه به خودتان فرصتی بدهيد و به اين ترتيب زندگی را به‌ شيوه ای هرچه تمام‌تر و سرشارتر سپری كنيد.

Natalie2 
شما يکی از سريع‌ترين شناگران ماراتون جهان هستيد. بزرگترين چالشی كه تا كنون با آن مواجه‌ شدی چه بود؟
.
ـ به اعتقاد من همه‌ ما صرفنظر از داشتن معلوليت يا سلامت، با چالش‌هايی روبرو شده‌ايم. مثلا شايد قادر نباشم تا با شناگرانی که با سرعت بالا شنا می کنند همگام شوم و يا در كل مسير 10 كيلومتری با دردی در ناحيه‌ پشت و يک زخم در پا روبرو شوم.، اما اينها چالش‌هايی هستند كه من بايد با آن مواجه شوم تا بتوانم درجايی كه می‌خواهم رقابت كنم. در آنجا مسائل بسياری موجود است كه ما در دوران فعاليتهای حرفه ‌اي با آن روبرو می شويم، اما توافقات محرمانه‌ای به‌ امضا می رسند که در آن باره سخنی نگوييم. چالش اصلی  سعی و تلاش است برای رو به راه شدن کارها با تيم كوچکی که اطرافم هستند، افرادی كه به توانائي هايم اعتقاد دارند
.
چرا در رشته  فيزيولوژی و ژنتيک تحصيل کردی؟
.
ـ من تنها يک سال در اين رشته تحصيل كردم و پس از آن به خارج كشور رفتم و نتوانستم در آزمون شرکت کنم چرا كه در زمان برگزاری آن و همچنين ثبت ‌نام مجدد برای تمرين شنا در سفر بودم. من نسبت به علم ژنتيک و بُعد روانشناختی زندگی انسان‌ها علاقه داشته‌ام. اين که در آينده در چه رشته ای تحصيل خواهم کرد هيچ نظر خاصی ندارم
.
در سال 2004 درميان 100 نفر از  افراد برجسته آفريقای جنوبی رتبه‌ی 48 را کسب کردی. برخی اعتقاد دارند كه شهرت
با مسئوليت همراهه. نظر‌ شما چيه؟
.
اعتقاد ندارم كه مسئوليت يا مشهور بودن يا خود بودن بخش‌های مختلفی از خودِ وجودی من هستند. من فردی هستم كه در جستجوی اهداف و روياهايم هستم و در اين بين از بسياري از موانع عبور نموده و سعی مي‌كنم با آنها مبارزه كنم و تلاش می‌كنم تا از خطا و اشتباهاتم درس بگيرم و از زندگی لذت ببرم. من به ‌تنهايی نمی‌توانستم از عهده‌ همه اينها برآيم. من تيمی از افرادی را دارم كه به ارزش‌ها اعتقاد دارند. اين ارزش‌ها آموزش داده ‌شده‌اند تا بتوان در عصر كنونی از آن پيروی نمود، اما ما آن را سازماندهی می‌كنيم. اين همان كسی است كه من می‌خواهم باشم.
.
چه پيامی برای افرادی كه روياهايی دارند اما با چالش مواجه‌اند داری؟
Natalie3 
ـ من به تازگی آراگون را مطالعه می کنم‌ و برخی از لغات اژدها به نام "سافيرا" توجه مرا به‌ خود جلب می کند. آراگون، سواركار اژدهاست كه انتظار می‌رود تمامی نژادها را از شر برخی از سوارکاران اژدها نجات بخشد و در واقع موجوديت جهان بر عهده‌ی اوست
..
جملات سافيرا بدين گونه است: "آراگون، دنيا با مشکلات بسياری دست و پنجه می کند و به زودی درهم می شکند و از ديوانگی منفجر می‌شود. آنچه تو احساس می‌كنی همانی است كه ما اژدها حس می‌كنيم. تقدير شوم و بی شفقتی به عصر ما خاتمه می بخشد. برای كسانی گريه ‌كن كه در اين آشفتگی از پای در می آيند و اميدوار باش كه شايد ما با قدرت شمشير و سپر تو و چنگال‌ها و دندان‌های من برنده‌ آينده‌ای روشن‌تر باشيم." اين ها چيزيهايست كه من بدان انديشيده و همچنان می‌انديشم. اگر به نظر شما اين عبارات مناسب است شما هم از آن بهره بگيريد


.

Wednesday, June 27, 2012

Natalie du Toit, South African’s golden girl


An interview with Natalie du Toit by Zara Majidpour


In 1984 Natalie du Toit was born in Cape Town, South Africa.  At the age of 14 years she began competing in international swimming. In 2001 her left leg was amputated at the knee after she was hit by a car but young Natalie was back in the pool after a while.

At the age of 18 Natalie du Toit won the multi-disability 50 m and 100 m freestyle in a world record time.  She won 15 gold, 2 silver and 1 bronze medals between 2002 and 2010.

At the Beijing Olympic Games she carried her own country’s flag. She qualified for the Beijing Olympics and finished in the 16th place in women’s 10km race. She was voted 48th in the top 100 great South Africans in 2004.

She did not qualify for the London. She has one more goal to achieve and that is competing in the Paralympic Games in London.

I interview Natalie du Toit recently and had the following question:

ZM: You were in a serious car accident in 2001 with your left leg being amputated at the knee after being hit by a car. You were devastated and kept saying that 'I've lost my leg'. How did you recover from the devastation and become a stronger person?

NDT: Losing a leg or going through any dramatic change requires constant work. It is a daily struggle trying to be better and better. I had 2 legs for 17 years of my life and 10 years down the line I cannot remember how to run with my amputated leg. It is about setting goals and trying your hand at everything. If I wanted to do it when had 2 legs I wanted to do it with only 1. That does not mean that you recover from the devastation, but rather give yourself a Chance and so live your life to the fullest.

ZM: You are one of the world’s fastest distance swimmers. What is the biggest challenge you have ever faced?

NDT: No matter if one has a disability or not I believe that we all have challenges. I might not be able to keep up with the swimmers as they pick up speed, I might have trouble throughout a 10km with a sore back and sore leg but those are all challenges I had to face to be able to compete where I wanted to. There are many things that we have been through, throughout my career, but confidentiality agreements are signed, so the essential challenge is to try and make everythin  work with the small team around you, and those that believe you can.

ZM: Why did you choose to study genetics and physiology?

NDT: I did only a year of this degree and was away overseas and was not able to get the credits  for that year as I was on a swimming tour  when the exams took place as well as the re-writes. I do however have a passion for Genetics and the physiological side of life in humans. As to what I will study now I have no idea and am taking it all day b day.

ZM: You were voted 48 in the top 100 great South Africans in 2004. Some people believe that being popular comes with responsibility. What is your opinion?

NDT: I don’t believe that responsibility or being popular or being myself are different parts of my being. I am a person striving for goals, for dreams and in the interim going through many setbacks and trying to fight them, trying to learn from mistakes, trying to enjoy life and all of this cannot be done by me alone. I have a team that believes in values. These values are tough to stick to in today’s era, but we manage it. That is generally who I strive to be.

ZM: What is your message for people who have dreams, but face challenges?

NDT: I have been reading Eragon lately and some of the dragon "Saphira's' words caught my attention. Eragon is dragon rider who is expected to save all the races from a certain other dragon rider. The world’s existence rests on his shoulder.

Her words are as follows ' The world is stretched thin, Eragon. Soon it will snap and madness will burst forth. What you feel is what we dragons feel and what elves feel - the inexorable march of grim fate as the end of our age approaches. Weep for those who will die in the chaos that shall consume Alagaësia. And hope that we may win a brighter future by the strength of your sword and shield and my fangs and talons' these words sum up what I have been through and still go through on a daily basis. Take them as you all see fit!




This interview was translated into Persian (Farsi) and published in Shahrzadnew website.

Tuesday, June 19, 2012

جنجال بر سر نقاشی آقای رئيس جمهور با آلت تناسلی برهنه

South-Africa1


نويسنده: زارا مجيدپور, ٣٠ خرداد ١٣٩١
 
 
شهرزادنیوز: اين اولين و بی گمان آخرين باری نخواهد بود که جيکوب زوما، رئیس جمهور آفريقای جنوبی، سوژه ی هنرمندی می شود. اين بار برت ماری، نقاش و مجسمه ساز اهل آن کشور، با الهام از نقاشی ولاديمير لنين دست به خلق اثری زده است که نه تنها صدای زوما و حزب حاکم آن کشور، "ای ان سی"، بلکه حدود دوهزار معترض به خيابان آمده را نيز در آورد. در اين تابلوی نقاشی سه رنگ قرمز، سياه و زرد، رئیس جمهور آفريقای جنوبی در حالت ايستاده با آلت تناسلی برهنه نقاشی شده است.
South-Africa2
زندگی خصوصی جيکوب زوما

جيکوب زوما به قبيله "زولو" - پرجمعيت ترين قبيله در آفريقای جنوبی - تعلق دارد. در ميان مردم اين قبيله باورمند به اديان بومی، ازدواج با چند زن نشانه ای است از ثروت و دارايی مرد.

رئیس جمهور آفريقای جنوبی شش بار ازدواج نمود، يکی از همسرانش در سال دو هزار خودکشی کرد و همسر ديگرش، دلامينی، از او طلاق گرفت. دلامينی ده سال وزارت امور خارجه کشور آفريقای جنوبی را در دست داشت و اکنون يکی از وزرای کابينه همسر سابقش می باشد. در حال حاضر جيکوب زوما چهار همسر و بيست و يک فرزند دارد. او هم چنين نامزدهائی دارد که انتظار می رود در سالهای نه چندان دور با آنها ازدواج نمايد.

زوما و هنرمندان

در سال 2008 کاريکاتوريست معروف آفريقای جنوبی، جاناتان شاپيرو، معروف به "زاپيرو" کاريکاتور جنجال برانگيزی از جيکوب زوما کشيد که در آن چند تن از يارانش در حالی که "بانوی عدالت" را بر زمين زده و دستهايش را گرفته بودند، زوما را به تجاوز به او ترغيب می کردند. هم چنان که انتظار می رفت انتشار اين کاريکاتور سرو صدای زيادی را به پا کرد.

جيکوب زوما بارها از زاپيرو به دليل کاريکاتورهايش شکايت نمود. همچنین تابلوی نقاشی "نيزه" اثر برت ماری سبب شد که رئیس جمهور آفريقای جنوبی عليه نقاش به دادگاه عالی شکايت برد.
South-Africa3
آزادی بيان هنری يا سانسور و تهديد

حزب حاکم ای ان سی از نگارخانه "گودمن" در شهر ژوهانسبورگ درخواست نمود تا از نمايش تابلوی نيزه خودداری نمايد که البته اين درخواست با مخالفت گردانندگان اين نگارخانه روبرو شد. با شروع جنجال بر سر تابلو، شمار بازديدگان از نگارخانه به سرعت افزايش يافت که البته اين نمايش با مخدوش کردن تابلوی نقاشی توسط دو مرد، يکی سفيدپوست و ديگری سياه پوست، پايان گرفت. تا چندی پيش اغلب رسانه های جمعی کشور آفريقای جنوبی و حتی برخی از خبرگزاريهای بزرگ دنيا به تابلوی نقاشی نيزه و حواشی آن می پرداختند.

در داخل کشور، برخی از ديدگاه نژادپرستی به اين اثر هنری می نگريستند و در مقابل اين گروه، گروه ديگر نه تنها از سابقه ی مبارزاتی نقاش برت ماری همچون جيکوب زوما عليه حکومت نژادپرست سابق آفريقای جنوبی ياد می کردند، بلکه خاطر نشان می نمودند که يکی از مخدوش گران تابلوی مذکور مرد سفيدپوستی بوده است.
برخی از هنرمندان سياه پوست اين سرزمين حمايت خود را از برت ماری و آزادی بيان هنری اعلام نمودند و برخی ديگر اعمال و گفتارهای جيکوب زوما را در مقام " رئیس جمهور" عامل اصلی تبديل شدنش به سوژه ای برای هنرمندان عنوان می کردند.

فروش تابلو
بنا به گفته ی مدير نگارخانه گودمن تابلوی نيزه به يک کلکسيونر آلمانی فروخته شد. اين کلسکيونرتمايلی نداشت که تابلو بعد از مخدوش شدن تعمير گردد. نيزه، به مبلغ صد و بيست هزار رند- واحد پول آفريقای جنوبی- معادل نه هزار پوند بريتانيا به فروش رسيد


.

Monday, June 4, 2012

جودی شيکاگو، زنی که نام خود را برگزيد



.
13 خرداد 1391 - گفتگوی زارا مجيدپور با جودی شيکاگو، هنرمند و فمنيست معروف آمريکايی
..
..,.
"جودی شيكاگو" يكی از مشهورترين هنرمندان فمنيست قرن‌ بيست و بيست و يکم است. او در سال 1939 در شيكاگو، ايالات‌متحده آمريکا، متولد شد. نام حقيقيش "جوديت سيلويا کوهن" است كه پس از ازدواج اولش به "جودی گرويچ" تغيير ‌يافت.
.
در سال 1969 بر روی پلاكاردی در يک نمايشگاه هنری اعلام ‌شده بود كه "از اين پس جودی گرويچ خودش را از تمامی نام‌هايی كه از طريق سلطه اجتماعی مردان بر او تحميل ‌شده، می‌رهاند و خود نامش را انتخاب می‌كند، جودی شيكاگو" .
.
جودی نقاشی را از خردسالی آغاز نمود و بعدها در رشته‌های نقاشی و مجسمه‌ سازی مدارک ليسانس و فوق‌ ليسانسش را دريافت نمود. برخی از کارهای مشهور او در طی دوران كاری طولانيش عبارتند از "ميهمانی ‌‌شام"، "تفكيک: بخيه‌ای در زمان"، "پروژه هولوكاست: از تاريكی به نور"، "پروژه تولد" و غيره. "ميهمانی شام" شاهكار جودی شيکاگوست.
بعنوان يک نويسنده شماری از كتاب‌ها را منتشر ساخته ‌است، کتابهایی همچون "از درون گل: مبارزه من به عنوان يك زن هنرمند"، "چهره به چهره: فريدا كاهلو"، "زن و هنر: قلمرو جدال برانگيز"، "شهر بچه گربه ها" و غيره.
.
شما در زمينه‌های مختلفی فعال هستيد. خودتان را چگونه معرفی می‌كنيد؟ جودی شيكاگو كيست؟
.
جودی شيكاگو در درجه اول يك هنرمند است، اما او همچنين يک نويسنده و معلم نيز می باشد كه شديدا به قدرت هنر اعتقاد دارد.
.
آيا كسی هست كه بيش‌ از‌همه در آثار شما اثر گذار و الهام ‌بخش باشد؟
.
درطی پنج دهه از فعاليت های ‌حرفه‌ايم اشخاصی وجود داشتند که الهام ‌بخش و اثر گذار بودند. اول از همه پدرم (كه وقتي سيزده‌ سال داشتم از دنيا رفت)، كسی كه به ‌من آموخت تنها به ‌اين خاطر كه همگان به چيزی اعتقاد دارند، بدان معنا نيست كه برحق هستند. اين به من كمک كرد تا در مقابل انتقاد و انزوا مقاومت کنم. او به من کمک کرد تا به غريزه و احساس درونم اعتماد ‌كنم. زمانی كه زن جوانی بودم و سعی داشتم تا پروژه "خانه زنان" را به اجرا درآورم، زن نويسنده به نام "آناييس نين" الهام‌ بخش من شد تا بر روی پروژه ام متمرکز شده و آن را به اجرا درآورم. اين مساله در سراسر زندگيم به من کمک کرد و اين گونه بود که توانستم 12 كتاب را به ‌چاپ برسانم. بعدها، زمانی كه درباره ی تاريخچه‌ ام تحقيق می کردم و هنگامی که تلاش كردم تاريخ زنان –غربی- را در "ميهمانی ‌شام آموزش دهم، تاريخ آن 1038 زنی كه در اثرم ارائه ‌کردم الهام ‌بخش من شد و در زندگی ‌شخصی‌ام به ميزان زيادی به من كمک نمود.
.
شما يک هنرمند فمنيست هستيد. تعريفتان از هنر فمنيستی چيست؟
.
من هنر فمنيستی را هنری می دانم كه نقش جنسيت را در زندگی ما به رسميت بشناسد. مردان هم می‌توانند خالق هنر زنانه باشند.
.
چرا شاهكار شما "ميهمانی ‌شام" چنان موفق و مشهور شد؟
.
درحقيقت اين مساله برای مورخان هنر هم يک سوال است که البته من پاسخ خودم را دارم. با وجود آن كه نظريه ‌پردازان فمنيست بر اين مساله که جنسيت سازه ای متغير دارد پافشاری می‌كنند، اما برای اغلب زنان (و همچنين مردها) چنين نيست. زنان در اطراف جهان همچنان تحت ‌فشار قرار‌ گرفته و زندگی‌شان به واسطه جنسيت‌شان محدود شده‌است. "‌وجود ختنه ‌زنانه يا "بريدن" كه زنها را از لذت جنسی محروم می‌سازد، گرفتن اجباری حق‌ زنان نسبت به فضای عمومی، جلوه عمومی به واسطه پيچيدن‌آنها در لفافه، بهره‌ برداری جنسی از آنها از طريق برده‌ داری جنسيتی، در كنار تبعيضات جزئی‌تری كه باعث مي‌شود در قبال كارشان كمتر‌از مردان دستمزد گرفته و كمتر از‌ حد به ‌رسميت‌ شناخته‌‌ شوند و كمتر‌ پاداش بگيرند). "ميهمانی ‌شام" از زنها و آنچه كه انجام ‌داده‌اند، تقدير می كند و چنين امری آنچنان نادر اتفاق می‌افتد كه مخاطبان احساس ‌می‌كنند در يک جشن زنانه که به تمدن غرب مربوط می شود غرق شده‌اند. بعلاوه، ميهمانی‌ ‌شام قدرت بالقوه‌ هنر را به ‌ما يادآوری می‌كند و به مسائل مورد‌ توجه مردم چنان می پردازد كه آنها قادر به درک آن باشند. (كاری كه حجم عمده‌ای از هنر معاصر آن را انجام نمی‌دهد).
.
"ميهمانی شام" تاريخ زنان در تمدن غرب است. بعنوان هنرمند فمنيست، آيا به تاريخ زنان خاورميانه ای علاقه داريد؟
.
قطعا.
شما صاحب پنج دهه سابقه در عرصه هنر هستيد. بعنوان هنرمندی سرشناس، چه توصيه ای برای پدرها و مادرهایی كه می‌خواهند فرزندانشان از کودکی با هنر آشنا شده و از آن تقدير‌نمایند، داريد؟
.
فرزندانتان را به موزه‌ها ببريد و کارهای هنری را برروی ديوار – خانه اتان- آويزان كنيد، به‌ ويژه آثار هنری كه هم توسط زنان و هم مردان هنرمند خلق ‌شده‌اند. بدين صورت كودكان می آموزند كه زن ها هم می‌توانند هنرمند باشند.
.
دوست داريد مردم چگونه از جودی شيكاگو ياد كنند؟
.
به‌ عنوان هنرمندی كه سعی داشت تا نقشی را در جهان ايفا كند و فرصت‌ها را برای زن‌ها افزايش دهد و با بالاترين اشكال بيانی علاوه ‌بر ارائه‌های برابر و حقوق برابر در تمامی ابعاد زندگی و كاری، بر حقوق زنان پافشاری كند.
.
توضيح:
.
"ميز شام" يکی از ممتازترين نمونه های هنر فمنيستی جهان است. شکل اين ميز مثلث متساوی الضلاع نمادی است از زهدان زن که منبع زايش و آفرينش است. در اين ميز نام زنان برجسته ای که در طول تاريخ غرب اثر گذار بودند آورده شده است. در هر ضلع اين مثلث سيزده ميز قرار دارد. در يکی از ضلع ها نام الهه های دوران پيش از تاريخ و زنان صاحب نام تا دوران امپراطوری روم آورده شده است، زنانی چون "سافو" شاعر نامدار يونانی و "بوديکا" رهبر و فرمانده زن قبيله آی سينی.
.
در ضلع ديگر نام زنان نامدار از زمان پيدايش مذهب مسيحيت تا رنسانس را در بر می گيرد، زنانی چون "برجيت مقدس" و "تئودورا ملکه روم" و در ضلع آخر نام زنان سرشناس از زمان پيدايش کشور آمريکا تا انقلاب زنان را شامل می گردد، زنانی چون "ورجينيا ولف" و "اميلی اليزابت ديکنسون". در سال 1976جودی شيکاگو به همراه گروهی از زنان هنرمند کار بر روی "ميزشام" را آغاز نمود و سرانجام اين کار در سال 1999 به پايان رسيد.