All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Wednesday, November 21, 2007

دو لیوان برنج، دستمزد یک روز کار




1386-08-29 نویسنده زارا مجيدپور - شهرزاد نیوز





شهرزاد نیوز: در جهان کم نيستند تعداد کسانی که به الماس، اين سنگ زيبا،درخشان و گران قيمت علاقمندند. يکی از عمده ترين صادر کنندگان الماس به بازاهای جهانی کشور سيراليون می باشد. کشوری ثروتمند با مردمانی که قريب به اتفاقشان به نان شب محتاجند.

ثروت اين کشور چنان طمعی به جان عده ای انداخت که برای دست يافتن بر آن از کشته ها پشته ساختند، افراد باخانمان را بی خانمان و مخالفان خود را مثله کردند. ياغيان که نام "جبهه متحد انقلابی"را يدک می کشيدند به رهبری فودای سانکو 9 سال جنگ داخلی را بر اين کشور تحميل کردند. فودا سانکو رهبر اين گروه بعد از خاتمه يافتن برادر کشی و جنگ داخلی در دادگاه بعنوان متهم حاضر شد. او در پاسخ اين سوال که چرا اسلحه به دست گرفت و جنگ داخلی به راه انداخت خونسردانه و لبخندی بر لب که تا پايان دادگاه از لب هايش محو نشد گفت: برای اينکه دولت فاسد بود. او که به قول خود می خواست با فساد مبارزه کند نام خود را بعنوان بزرگترين جنايتکار اين کشور به دل تاريخ اين سرزمين سپرد.

در دورانی که شورشيان بر کشور حاکم بودند ازدختر بچه ها به عنوان برده های جنسی و از پسر بچه ها به عنوان سرباز استفاده می کردند. در مه سال 2000، روجر سخنگوی اين جبهه اعلام کرد که : "جبهه متحد انقلابی "بر اين باور است که کودکان (پسر بچه های) 6-5 ساله برای سربازی مناسب نيستند . آنها برای جنگيدن بسيار کم سن و سالند. ما فقط از پسرهای 11-10 سال به بالا استفاده می کنيم!

پسر بچه های سرباز، که تعدادشان به 10 هزار نفر می رسيد گاه ناچار بودند به اعضای خانواده خود شليک کنند. البته وضعيت دختر بچه ها نيز چندان بهتر از پسرها نبود. در سال 1998، دختران 12 تا 20 ساله، 63 درصد تن فروشان اين کشور را تشکيل می دادند. داد و ستد کودکان سيراليونی به کشورهای همسايه، چون غنا و ليبريا به راحتی انجام می گرفت که عموم اين داد و ستدها شامل حال دختران و آنهم برای تن فروشی می شد.

بعد از خاتمه جنگ داخلی و بازگشت امنيت به اين کشور، هيچ بهبودی در وضعيت کودکان کشور ديده نمی شود. ديروز "بچه سرباز"بودند امروز "بچه کارگر".

57 درصد کارگران اين کشور را کودکان بين 5 تا 14 سال تشکيل می دهند که عمدتا در مناطق الماس خيز پای در آب و گِل می نهند و با الک های کوچک شان سنگها را الک می کنند تا الماسی بيابند.

حقوق اين کودکان 3 هزار ليونی معادل يک دلاردر روز است يا دو ليوان برنج بعنوان دستمزد از کسانی که "حامی"می نامند دريافت می کنند. دولت اين کشور هيچ تلاشی برای بهبود وضعيت اين کودکان انجام نمی دهد و تلاش می کند "کودکان کارگر" و سيستم" حمايت کننده ها" را کاملا ناديده بگيرد.

سيراليون بالاترين نرخ مرگ و مير کودکان در جهان را داراست .از هر سه کودکی که در اين کشور به دنيا می آيد فقط يکی به سن 5 سالگی می رسد.

الماس های اين کشور که يکی از مرغوبترين الماس های دنياست به خاطر کشتارهای دوران جنگ داخلی "الماس های خونی "ناميده شد. اما حاميان حقوق کودکان هنوز از اصطلاح الماس های خونی استفاده می کنند. کودکانی که در معادن يا در گودال های گِلی در جستجوی الماسند سهم بزرگی در توليد الماس اين کشور دارند.

30درصد کارگران معادن را کودکان تشکيل می دهند که اکثر والدين خود را در دوران جنگ از دست داده اند. 90 درصد ارز وارداتی اين کشور به خاطر صادرات الماس است اما سهم کودکان از آن ثروت فقط به اندازه دو ليوان برنج است .

بازار قاچاقچيان حرفه ای الماس در اين کشور بسيار پر رونق است، رونقی که از وجود فساد و فقدان مديريت ناشی می شود. از هر 10 صادر کننده الماس 8 نفر لبنانی يا لبنانی تبار می باشند که به خاطر قدرت اقتصادي شان از قدرت سياسی زيادی هم برخوردارند.

ژوهانسبورگ -آفريقای جنوبی

zaramajidpour@yahoo.co.uk

Friday, November 9, 2007

هلن سوزمَن، صدای عدالت


1386-08-17 نویسنده زارا مجيدپور – شهرزاد نیوز



شهرزاد نیوز: نلسون مندلا در کتاب خود از "او" اينگونه ياد می کند: او اولين و تنها زنی بود که با حضورش سلولهای – زندان- ما را می آراست. در جای جای اين کتاب هر جا سخن از" او"ست کلمات مندلا رنگِ احترام می گيرد. اين بانوی مبارز کسی نيست جز هلن سوزمَن.


هلن سوزمنهلن گاورُنسکی در سال 1917 در منطقه جرمستُون ژوهانسبورگ آفريقای جنوبی بدنيا آمد. خانواده او از يهوديان کشور لتوانی بود که به آفريقای جنوبی مهاجرت کردند. در دوران جوانی، زيبا، باهوش و بخاطر وضعيت خانواده اش متمول بود. درسن 20 سالگی به همسری موسی سوزمَن در آمد. از آن به بعد نام او از هلن گاورنسکی به هلن سوزمَن تغيير کرد. ثمره اين ازدواج دو دختر است که در حال حاضر خارج ازآفريقای جنوبی زندگی می کنند.

هلن، بعد از پايان تحصيلاتش بعنوان استاد در دانشگاه ويتس واتررندِ ژوهانسبورگ در رشته تاريخ اقتصاد شروع به کارنمود. در دوران 8 ساله ی تدريس در دانشگاه، شاگردان برجسته بسياری را پروراند. دِرِک کی يز، يکی از آنهاست که بعدها به مقام وزارت اقتصاد رسيد.

در سال 1948 با قدرت گرفتن حزب ملی و سياست نژاد پرستانه اين حزب، هلن تصميم گرفت آفريقای جنوبی را به مقصد بريتانيا يا آمريکا ترک نمايد. اما چندی بعد از اين تصميم صرفنظر کرد و با دست کشيدن از تدريس به دنيای سياست پيوست.


در سال 1953 هلن به عنوان يکی از اعضای حزب متحد به پارلمان راه يافت. هلن زن يهودی انگليسی زبانی بود که در پارلمان پنجه در پنجه مردان ناسيوناليست آفريکانس زبان *می انداخت . در طول 36 سال عضويت در پارلمان، او صدای عدالت بود. او پيشنهاد کرد که با بالا رفتن قيمت طلا در جهان و کسب درآمد بيشتر اين کشور از صادرات آن می توان به وضعيت مسکن، حمل و نقل، تحصيلات و درمان سياه پوستان سرو سامانی داد. اما طرح پيشنهادی او با مخالفت همکارانش در پارلمان مواجهه شد.

اعتراض او به سياستِ نژاد پرستی و حمايت او از حقوق شهروندان سياه پوست، او را به چهره ای نامحبوب مبدل ساخت . اين امر تا بدانجا پيش رفت که گاه از طريق تلفن و نامه تهديد می شد.

دوران 36 ساله ی عضويت او در پارلمان را می توان به سه دسته تقسيم کرد. 6 سال اول ، او تنها زن عضو پارلمان و تنها زن سياسی کشور خود بود. 13 سال دوم ، او تنها فرد در پارلمان بود که عليه سياستهای تبعيض نژادی دولت اعتراض می کرد. و 18 سال آخر ، به عنوان اولين زن به ديدار نلسون مندلا و ديگر رهبران حزب غير قانونی – در آن زمان - کنگره ملی رفت.

هلن، به خاطر موقعيت سياسی اش می توانست از زندانيان سياسی در زندانها ديدار نمايد. او اولين بار در سال 1967 به ديدار آنان رفت. در زمانی که مردم زندانيان سياسی – سياه پوست - را به چشم جنايتکار می نگريستند ديدار اين زن با شهامت از زندانيان از ايمان او به آزادی و دموکراسی حکايت می کرد.

نلسون مندلا تاثير حضور هلن سوزمن را بر زندان جزيره روبن اينگونه شرح می دهد: زندانيان سياسی – سياه پوستان – حق داشتن کتاب، روزنامه، و راديو را نداشتند اما بخاطر پافشاری هلن تمام اين اقلام در اختيار زندانيان سياسی قرار داده شد.

ورود کتاب و روزنامه برای زندانيان سياسی که اغلب بی بهره از سواد بودند اين فرصت را فراهم کرد که شروع به آموختن نمايند. برخی که خواستار ادامه تحصيل بودند کتابهای آموزشی در اختيارشان گذاشته شد و بعد از چند سال توانستند مدرک تحصيلی دريافت نمايند.

زمانيکه دولت نژاد پرست آفريقای جنوبی سعی می کرد اوضاع اين کشور را در سطح بين المللی عادی جلوه دهد هلن سوزمن در ملاقاتهايش با سران ديگر کشورهای آفريقايی مستقل و رهبران اروپا از تبعيض نژادی اين کشور شکوه می کرد و از حقوق انسانی سياه پوستان دفاع می نمود.

صدای عدالت خواهی هلن سوزمن در خارج و داخل کشور چون خاری بود در چشم دولت نژادپرست آفريقای جنوبی. روزی هلن، بعنوان عضو پارلمان از وزيری سوال نمود. وزير در پاسخ او با درشتی گفت: سوال تو باعث خجالت آفريقای جنوبی است و هلن بلافاصله جواب داد: سوال من باعث خجالت نيست جواب تو باعث خجالت آفريقای جنوبی است.

عملکرد هلن سوزمن در دوران حاکميت دولت آپارتايد، باعث اميدواری هزاران زن و مرد اين کشور از نژادهای متفاوت بود. هلن بخاطر مبارزه در راه آزادی و دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان بارها مورد تقدير قرار گرفت. او 28 دکترای افتخاری از دانشگاههای چون آکسفورد، هاروارد، کمبريج، و کلمبيا دريافت نمود و دوبار نامزد دريافت جايزه صلح نوبل شد.

با فروپاشی دولت آپارتايد، نلسون مندلا به عنوان ريس جمهور بر سر کار آمد. دوران رياست جمهوری او را می توان دوران طلايی سياست در آفريقای جنوبی ناميد. در زمان نوشتن قانون اساسی جديد در سال 1996 هلن سوزمن در کنار نلسون مندلا قرار گرفت. تحصيلات عالی، تجربه و تحقيقات هلن باعث می شد که حرفهای او از منطق سرچشمه گيرد.

سياستهای تابو اِمبِکی ريس جمهور، بارها صدای اعتراض هلن سوزمن را بلند کرد. اِمبکی، دومين ريس جمهور و جانشين نلسون مندلا است اما روش او با روش مندلا که تحسين دنيا را برانگيخت بسيار با هم متفاوتند.

هلن در مصاحبه ای گفت که از عملکرد حزب کنگره آفريقا- به رهبری امبکی- بسيار نااميد است . حزبی که او تلاش بسياری نمود تا به قدرت برسد. او اضافه می کند که سياه پوستان فقير هيچ فايده ای از- فروپاشی آپارتايد - روی کار آمدن حزب کنگره ملی نبرده اند آنها همچنان فقيرند. در مقابل، دولت آفريقای جنوبی مثل "ملوان مستی" می ماند که پول اين کشور را به جای سرمايه گذاری در پروژه های اشتغال زا صرف خريد جت های شخصی و تجهيزات نظامی می کند.

هلن سوزمن که خود عمری برای دفاع از حقوق سياه پوستان تلاش نمود رئيس جمهور را به باد انتقاد می گيرد و می گويد: حتی يک لحظه هم فکر نکنيد که امبکی – ريس جمهور- ضد سفيد پوست نيست. او ضد سفيد پوستان است. او از نگرانی خانواده های سفيد پوست آفريقای جنوبی می گويد که نگرانند ريس جمهور آفريقای جنوبی با سفيد پوستان کشورش همان کاری را کند که موگابه با مردم سفيد خود انجام داد.

هر چند او باور دارد که آفريقای جنوبی به راه زيمباوهِ موگابه نخواهد رفت، اما رئيس جمهور تابو امبکی را مورد سرزنش قرار می دهد و حمايت بی دريغ او را از موگابه و عدم توجه او به مساله ايدز- دومين کشور آلوده به ايدز- را عواملی می داند که باعث شده سرمايه گذاران خارجی تمايلی به سرمايه گذاری دراين کشور نداشته باشند. البته عدم وجود امنيت عامل ديگريست که سرمايه گذاران خارجی را از آوردن سرمايه اشان به اين کشور باز می دارد.


هلن، وجود قانون (بی بی) يا قانون " توانمندسازی اقتصادی سياهان" را در آفريقای جنوبی تبعيض آميز می داند. رئيس جمهور و دولتش بر سازمانهای اداری و اقتصادی فشار می آورند که برای استخدام سياه پوستان را در اولويت قرار دهند. اگر چه فرد رنگين پوستی،يا هندی تباری يا سفيد پوستی گزينه بهتری برای آن کار باشند. اين قانون کار با قانون اساسی کشور مغايرت دارد. قانون اساسی اين کشور به صراحت اعلام کرده است که هيچ تبعيضی نبايد بين افراد بخاطر رنگ پوست،جنسيت و مذهبشان وجود داشته باشد.

بخاطر وجود اين قانون و عدم وجود امنيت است که در طول 10 ساله گذشته يک پنجم سفيد پوستان آفريقای جنوبی اين کشور را به مقصدهایی چون استراليا، نيوزيلند، انگلستان و آمريکا ترک نموده اند . روند مهاجرت هر ساله شتاب بيشتری می گيرد. عمده مهاجران را افراد تحصيلکرده ی متخصص و کاردان تشکيل می دهند. آنان علت ترک کشورشان را عدم وجود امنيت شغلی و جانی اعلام می کنند. سفيدپوستان حدود 10 درصد جمعيت اين کشور را تشکيل می دهند.


1-زبان آفريکانس زبان سفيد پوستان هلندی تبار و رنگين پوستان اين کشور است.

2- قانون "بلک اکونومیک ایمپاورمنت": بر اساس اين قانون تمام سازمانها و ادارات اقتصادی و غير اقتصادی موظفند افراد سياه پوست را در اولويت استخدام خود قرار دهند. به عنوان مثال اگر شرکتی بخواهد از دو گزينه 1- سفيد پوست يا رنگين پوست، با تجربه 15 سال 2- سياه پوست با تجربه 1 سال يکی را استخدام کند می بايست طبق اين قانون گزينه 2 را انتخاب نمايد هر چند که گزينه اول بهتر باشد.

ژوهانسبورگ - آفريقای جنوبی

zaramajidpour@yahoo.co.uk

Friday, November 2, 2007

چند همسری درقبايلِ آفريقا


1386-08-11 نویسنده زارا مجيدپور – شهرزاد نیوز





شهرزاد نیوز: سنتِ چند همسری در بين اکثر قبايل آفريقايی وجود دارد.در برخی قبايل، تعداد گاوهای گله تعيين کننده ميزان دارايی مرد است و بر اساس کم و زياد بودن تعداد دام هاست که مرد قبيله می تواند يک يا چند زن را به همسری خود درآورد.

در باور مردان سنتی آفريقا، تعداد زياد همسر، نه تنها از ثروت و دارايی حکايت می کند بلکه نشانگر اعتبار و اهميت بالای فرد درسلسله مراتب قبيله اش می باشد. مردان تک همسر، مردان فقير قبيله محسوب می شوند.

در بين قبايلی که از راه کشاورزی امرار معاش می کنند، مردان به داشتن همسران بيشتر ترغيب می شوند. زن بيشتر، فرزندان بيشتری را در پی خواهد داشت. مرد خانواده به خاطر حضور و اشتغال زنان و فرزندان خود به درآمد بيشتری دست می يابد. از سوی ديگر ساخت خانه، يکی از وظايف زن خانواده محسوب می گردد. به خاطر سختی کار، زنان ترجيح می دهند با داشتن هووهای بيشتر سنگينی کار را بر خود آسان نمايند.

وجود جنگ بين قبايل و نزاع بين افراد عامل ديگريست بر تداوم اين سنت دربين مردم قبيله. در پايان هر جنگ، مردانی که جان به سلامت برده اند، زنان شوهر مرده را به همسری خود در می آورند.

در قبايلی که از اعتقادات بومی خود پيروی می کنند مرگ پدرخانواده، به پسر بزرگتر خانواده اين اجازه را می دهد که جوانترين زن پدرش را به عنوان همسر به خانه خود آورد .در صورت مرگ برادر، برادر ديگر علاوه بر دارايی، همسران او را نيز در اختيار خود خواهد داشت .

وجود چند همسر برای مرد، راه جادو و جنبل را به خانواده باز می کند. هر زن تلاش می کند با پيروی از نسخه یِِِ جادوگر قبيله و استفاده از طلسم و جادو توجه شوهر را به خود و فرزندانش معطوف نمايد و از اهميت همسران ديگر نزد شوهر بکاهد.

ورود مسيحيت به آفريقا و پذيرش اين مذهب توسط برخی قبايل، مردان را واداشت که به جای داشتن چند زن به يک همسر اکتفا کنند. ورود اسلام و پذيرش آن از طرف برخی ديگر از قبايل نه تنها مردان را از چند همسری دور نکرد بلکه مردان گرويده به اين مذهب چند همسری را حقِ خود می دانند، حقی که خداوند به آنان اعطا کرده است .در چند همسری اسلامی محدوديتهایی نسبت به روش مشابه قبيله ای وجود دارد اما اصل چند همسری همچنان به قوت خود پابرجاست.

مالی، کشوريست در غرب آفريقا، که 90درصد مردمش را مسلمانان سنی تشکيل می دهند. 43 درصد زنان اين کشور با هووهای خود زندگی می کنند. به عبارت ديگر تقريبا نيمی از زنان ازدواج کرده اين کشور شوهران خود را با زنان ديگری شریک می باشند. در باور اين دسته از زنان، سنت چند همسری از طرف مادر و مادر بزرگهای آنان پذيرفته شده است و دليلی ندارد که آنان از پذيرش آن سر باز زنند، به خصوص که دين اسلام هم داشتن چند همسر را برای مرد مجاز دانسته است.

در سال های اخير با روند رو به افزايش دختران فارغ التحصيل از دانشگاه از سويی و کسب استقلال مالی از سوی ديگر، زنان جوان، سنت هایی چون چند همسری را به چالش می کشند. کم نيستند مردان سنتی ای که نسبت به اين دسته از زنان روی خوش نشان نمی دهند، زنان بی سواد را بر با سوادها ترجيح می دهند و دختران خود را از تحصيل باز می دارند.

همسر "ونگری مآتای" اولين زن دارنده درجه ی دکترا در شرق آفريقا و تنها برنده زن جايزه صلح نوبل درقاره آفريقا، علت طلاق همسرش را "تفکر قوی" او اعلام نمود. او در دادگاه اعلام کرد که نمی تواند زنش را کنترل کند به همين خاطر او را طلاق می دهد.

گاهی رهبران کشورهای آفريقايی برای جلب توجه و حمايت قشر سنتی جامعه به سنت چند همسری رو می آورند. چارلز تيلور رئيس جمهور سابق ليبريا يکی از آنان بود. بعد از اعلام ازدواج تيلور با همسر چهارمش برخی از زنان ليبريايی اين اقدام ريس جمهور را مورد سرزنش قرار داده و اقدام ريس جمهور را عاملی دانستند برای تشويق مردان جامعه به پيروی از سنت چند همسری. روی کار آمدن خانم سرليف به رياست جمهوری اين کشور از حضور زنان روشنفکر و قدرتمند در اين کشور حکايت می کند. خانم سرليف اولين ريس جمهور زن در قاره آفريقاست.

ژوهانسبورگ - آفريقای جنوبی

zaramajidpour@yahoo.co.uk