All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Wednesday, November 19, 2008

کشتی ربايی در خليج عدن


عکس از ری برث آو ريزن؛ دزدان دريايی ای سوماليايی

.

Friday, November 14, 2008

خاموشی‌ی مادر آفریقا

ميريام مکبآ، بانوی آواز آفريقای جنوبی و دارنده ی عنوان مادر آفريقا

1387-08-23
نویسنده : زارا مجيدپور



شهرزادنیوز: همين چند ماه پيش بود و برای من انگار همين چند روز پيش که برای اولين و آخرين بار "مادر آفريقا" را ملاقات نمودم؛ ملاقاتی کوتاه اما به ياد ماندنی که برای هميشه خاطره‌اش در ذهنم باقی خواهد ماند


اتومبيل را در محوطه‌ی سر باز مرکز خريد "روزبنک" پارک می کنم و به سمت داخل مرکز خريد حرکت می‌کنم. در محوطه، دو دستگاه ماشين برای پرداخت هزينه ی پارکينگ تعبيه شده است؛ پاتوقی ی مناسب برای نوازنده گان سياه پوست و عموما مهاجر از ديگر کشورهای آفريقايی تا هنر خود را در قبال چند سکه به نمايش گذارند. گاه چنان ماهرانه می نوازند که کمتر عابری قادر است از کنار آنها بی توجه بگذرد


آن روز هم صدای خوش موسيقی در فضا پيچيده بود، جوانی با آلت موسيقی ی سنتی ی غرب آفريقا، چنان می نواخت که تمام توجه ام را جلب نمود. آهسته و بی هيچ شتابی از کنارش می گذرم، ديدن آلت موسيقی هنگام نواختن، حظ شنيدن را چند برابر می کند. همان طور که از کنار هنرمند می گذشتم، نگاهم سرسری از 4 نفر ديگری که کنار نوازنده ی جوان ايستاده بودند عبورمی کند و در آن ميان چهره ی آشنايی می بينم؛ فقط چند ثانیه برای به جا آوردنش کافی بود


او "ميريام مِکبآ" بود، بانوی‌ آواز کشور آفريقای جنوبی و "مادر آفريقا"، عنوانی که به راستی برازنده‌اش بود. زن مشغول خداحافظی با نوازنده است که به سمتش می روم و می پرسم: خانم مِکبآ؟ به طرفم برمی‌گردد و در حالی که لبخند زيبايی بر لبش نقش بسته است، می گويد: "بله، من مِکبآ هستم


کوتاه قد بود با اندامی درشت، صورتی گرد و چشمانی درخشان. با آن که می دانستم اواسط دهه هفتاد سالگی را پشت سر می گذراند اما چهره اش جوانتر نشان می داد. از صدای گرم و موسيقی زيبايش می گويم و او با تواضع و فروتنی تشکر می کند. کنجکاوانه می گويد:
به لهجه‌ی آفريقای جنوبی حرف می زنی، اما احتمالا یونانی يا ايتاليايی تباری


ساليان دوريست که به اين حدس و گمان ها عادت کرده‌ام، حضور مردمی از يونان و ايتاليا در کشورآفريقای جنوبی و شباهت ايراني‌ها به آنها شاید علت آن باشد. می‌گويم: نه! ايرانيم و مقيم ژوهانسبورگ. کلمه‌ی ايران را تکرار می کند و لحظه‌ای مکث می کند؛ شايد در آن لحظه نام ايران، او را به ياد "مرضيه" هنرمند بزرگ ايرانی انداخت که روزی در کنار يکديگر آواز سر داده بودند


لبخند از روی لبانش محو نمی شود، لبخندی که چهره اش را بازتر کرده است. بعد از چند سوال و جواب ديگر، دستم را برای خداحافظی به سمتش دراز می کنم اما او مهربانه مرا در آغوش می گيرد و من نيز او را


برايش سلامتی آرزو می کنم و راه می افتم، هنوز دو قدم از او دور نشده ام که می شنوم: "اسمت رو نگفتی"؟ و من شرم زده پاسخ می دهم: زارا. لحظه ای تامل می کند و سپس می گويد: "خداحافظ زارا


ميريام چند روزی است که ديگر در ميان ما نيست اما صدای او جاودانه است. او سال‌های طولانی‌ با صدایی گرم و قدرتمند، اعتراضش را نسبت به رژيم آپارتايد به گوش مردم جهان رساند. صدای ميريام مِکبآ، صدای آفريقاست؛ صدایی که هرگز فراموش نخواهد شد







Monday, November 10, 2008

کنگو، سرزمين زخم خورده

عکس از سايت شاپی، آوارگان جمهوری دموکراتيک کنگو


1387-08-20
نویسنده : زارا مجيدپور


شهرزاد نیوز: در سال 1994 زمانی که فيلمبرداران رقص و پايکوبی مردم آفريقای جنوبی را بر نعش متعفن آپارتايد به تصوير می کشيدند و خبرنگاران انتخابات رياست جمهوری آن کشور را با آب و تاب گزارش می کردند، گويا کسی را دغدغه ی آن نبود تا به روشنگری افکار عمومی بپردازد که در یک کشور دیگر آفريقايی، يکی از وحشيانه ترين نسل کشی های تاريخ در جريان است


کشور "روآندا" زمانی در کانون توجه قرار گرفت که دريايی از خون در آن سرزمين به راه افتاده بود. در مدت 100 روز 800 هزار نفر از مردم قبيله "توتسی" با قمه های تند روهای قبيله "هوتو" قتل عام شدند. اگر چه چند سالی از خاتمه ی آن فاجعه ی انسانی می گذرد اما گويا نزاع آن دو قبيله را پايانی نيست، در اوایل نوامبرسال جاری در روآندا؛ هوتو عليه توتسی و امروز در جمهوری دموکراتيک کنگو؛ توتسی ها عليه هوتوها


کشورجمهوری دموکراتيک کنگو نيز چون برخی ديگر از کشورهای آفريقايی، روزگاری نه چندان دور در آتش جنگ داخلی می سوخت؛ جنگ 5 ساله ای که جان بيش از 5 ميليون انسان را ستاند و ميليونها نفر را آواره ساخت. هنوز سرزمين "پاتريس لومومبا" از زير بار خسارات جنگ کمر راست نکرده که در تب خشونت ديگری می سوزد


حادثه ی تلخ و اسفناک قتل عام در روآندا اين بار در کنگو تکرار می شود، هر روز انسانهای بيشتری کشته می شوند و زنان و دختران بسياری مورد تعدی سربازان و هواداران ژنرال شورشی قرار می گيرند. هر روز بيش از روز قبل بر تعداد آوارگان افزوده می گردد.
حضور شبه نظاميان هوتويی متهم به قتل عام توتسی های روآندايی در کشور کنگو بهانه ی مناسبی به دست ژنرال"انکوندا" داده است تا " تکليف شبه نظاميان هوتويی را روشن نمايد


اين که چرا ژنرال بعد از گذشت سالها اينک به فکر تصفيه حساب افتاده است نکته ايست قابل تامل. با توجه به اين که خشونتهای اخير در شرق کنگو در جريان است و اين منطقه يکی از زرخيز ترين نقاط اين کشور محسوب می گردد نمی توان عامل اقتصادی را در اين مساله ناديده انگاشت


کشور جمهوری دموکراتيک کنگو به خاطر دارا بودن معادنی چون الماس و طلا در زمره ی کشورهای ثروتمند آفريقا محسوب می گردد. اين کشور يکی از صادر کنندگان طلاست اما فساد دولتمردان و عدم کنترل حکومت مرکزی بر نواحی دور از پايتخت باعث شده است که طلای اين سرزمين به کشور همسايه اش اوگاندا قاچاق شود و از آن طريق وارد بازارهای بين المللی شود


با توجه به وجود معادن طلا در شرق اين کشور ساده دليست اگر درگيريهای چند روز گذشته در آن سرزمين را تنها به حساب تصفيه حساب قومی ژنرال انکوندا با شبه نظاميان هوتويی گذاشت، تصفيه حسابی خالی از هر نوع بهره ی اقتصادی برای مروجان خشونتهای اخير