1387-01-20 | نویسنده زارا مجيدپور |
| شهرزاد نیوز: زماني که "آليو شِرآينر" کتاب خود را برای چاپ به ناشر سپرد، دورانی بود که ناشران اروپائی چندان تمايلی به چاپ آثار نويسندگان زن به خصوص با درج نام واقعيشان از خود نشان نمی دادند و اگر در اين ميان اثری توجه ناشری را جلب میکرد عموما با نام مستعار یک مرد به چاپ می رسيد. اولين کتاب آليو شِرآينر نيزازاين قاعده مستثنی نماند. کتاب ِ "داستان يک مزرعهی آفريقائی" شِرآينر با نام مستعار"رالف ايرن" به چاپ رسيد، اما چند سال بعد آليو کتاب ديگری را به رشته تحرير درآورد که برای زنان آزاديخواه و فمینيست بريتانيائی و آمريکائی دهههای1910، 1920 و 1930 چون کتاب انجيل، مقدس بود. کتاب "زنان کارگر" شِرآينر از سوسياليم و برابری جنسی با قلمی شيوا دفاع مینمود. آليو اميلی آلبرتينا شِرآينر، در سال 1855 در آفريقای جنوبی از مادری انگليسی و پدری آلمانی به دنيا آمد.او نهمين فرزند از دوازده فرزند خانواده بود، خانوادهای فقير که به سختی امرار معاش میکردند. آليو ابتدا نزد مادرش خواندن و نوشتن را فرا گرفت و بعدها توانست به مدرسه رفته و تحصيلات خود را ادامه دهد. او هميشه آرزو داشت پزشک شود، اما فقر خانواده به او اجازه نداد تا به اين آرزو جامهی عمل بپوشاند. ذوق لطيف، روح کنجکاو اما عصيانگر آليو ازهمان دوران نوجوانی در او مشاهده مي شد. او در سن پانزده سالگی مذهب مسيحيت را که خانوادهاش سخت بدان پايبند بودند طرد نمود، هر چند که اين کار مشاجرات بسياری را بين او و خانوادهاش به وجود آورد. از سال 1874 آليو شِرآينر به عنوان معلم سرخانه آغاز به کار کرد، اما بارها از ادامهی کارش نزد خانوادهها انصراف داد. مهمترين دليل اين انصرافها، تمايل مرد خانواده به داشتن روابط خصوصی با او بود. آليو اگر چه به صورت تمام وقت به شغل معلمی میپرداخت، اما از ساعات فراغت خود برای نوشتن استفاده مینمود. او در سال 1882 به کمک دوستش "مری بران" - فمنيست انگليسی -، به بريتانيا رفت و اولين کتاب خود را به زير چاپ برد. این کتاب به نام "داستان يک مزرعهی آفريقائی" با نام مستعار منتشر شد، اما اين اولين و آخرين باری بود که اثری از آليو شِرآينر با نام مستعار یک مرد به بازار کتاب روانه شد. داستان يک مزرعه ی آفريقائی را واقعیترين شرح حال مردم آفريقای جنوبی در آن سالها میدانند، به همين دليل نيز اين کتاب به شهرتی جهانی رسيد و برای نويسندهاش جايزهی بين المللی به ارمغان آورد. البته بيان ديدگاههای مترقيانهی شِرآينردرباره ی ازدواج و مذهب، مخالفانی را نيز برای او فراهم آورد. ناشر "گزت" در تحسين اين بانوی نويسنده که در دوران نابرابری جنسی و نژادی از برابری و آزادی عقيده سخن میگفت، چنين اظهار نظر کرده است: "او تنها زن نابغهايست که آفريقای جنوبی تا حال به خود ديده است." آليو يکی از منتقدان سرسخت سياستهای امپراطوری بريتانيا، به خصوص سياست نژادپرستانهی آنان بود. در جنگی که بين سربازان امپراطوری بريتانيا و آفريکانسها – مهاجران هلندی تبار – در آفريقای جنوبی درگرفت، شِرآينر از آفريکانسها حمايت کرد و بهای بسيار سنگينی را به خاطر آن پرداخت: سربازان بريتانيائی خانهی او را به همراه تمام اثاثيهاش، از جمله دست نوشتهی يکی از کتابهايش به آتش کشيدند و خود او را نيز به اردوگاه روانه کردند. در آن سالها که سياست نژادپرستانهی بريتانيائيها در آفريقای جنوبی سايه افکنده بود، آليو شِرآينر به عنوان يک زن سفيدپوست با افرادی از نژادهای مختلف ارتباط دوستانه برقرار میکرد. "مهاتما گاندی" يکی از دوستان او محسوب ميشد. در سال 1909 زماني که گاندی قصد داشت آفريقای جنوبی را ترک کند، آليو برای خداحافظی وارد کِشتی حامل او شد و در جَوی پر از حيرت سفيدپوستان ِ حاضر در کِشتی، دستش را به گرمی فشرد. مهاتماها گاندی در کنفرانس کانپور در سال 1920 از آليو شِرآينر با احترامی بسيار ياد کرده است. در دورانی که آليو در بريتانيا به سر میبرد، به حلقهی زنان جوانی که فمنيست و سوسياليست بودند وارد شد و در نشستهای آنها با "اِلنور مارکس"، دختر کارل مارکس آشنا شد. فيلسوفانی چون هربرت اسپنسر و جان استوارت ميل نيز بر او تاثيرگذار بودهاند. در سال 1894 شِرآينر با سموئل کرون رايت که فعال سياسی و در عين حال مزرعهدار شترمرغ در آفريقای جنوبی بود، ازدواج کرد.در ابتدای دوران زناشوئی، آليو در کنار همسرش دوران خوشی را سپری نمود، اما با مرگ تنها فرزندش، دختری که بيش از 16 ساعت بعد از تولد درگذشت، آليو به افسردگی دچار شد. بيماری آسم نيز که سالها با آن دست و پنجه نرم ميکرد شرايط روحی او را مشکلتر نمود. در سال 1911 شِرآينر کتاب "زنان کارگر" خود را به چاپ رساند، کتابی که نام او را برای دومين بار در سطح جهان بر سر زبانها انداخت. اين کتاب در طول سه دهه تاثير فوقالعادهای بر جنبش زنان ِفمنيست اروپائی وآمريکايی گذاشت، اما آليو آن قدر زنده نماند تا خود شاهد آن باشد. آليو شِرآينر در سال 1920 در "کيپ تاون" به علت سکته قلبی درگذشت. او وصيت کرده بود تا در قبری که دختر و سگش نيتا در آن دفن بودند، به خاک سپرده شود. آلیو در مورد سگش گفته بود: "نيتا وفادارترين دوستي است که انسانی میتواند داشتنش را آرزو کند." zaramajidpour@yahoo.co.uk
|
Saturday, April 12, 2008
آليو شِرآينر، زنی از جنس ِعصيان و مبارزه
Monday, April 7, 2008
پيش بينيهای نتايج دوره ی دوم انتخابات
Thursday, April 3, 2008
Tuesday, April 1, 2008
مبارزهی زنان گرسنه در زيمبابوه
| |
1387-01-12 | نویسنده زارا مجيدپور |
| شهرزاد نیوز: فعالان حقوق بشر، سال 2007 را بدترين سال درکشور زيمبابوه می دانند، سالی که حرمت انسانها بيشتر از گذشته شکسته شد .تعداد زيادی ازمخالفان دولت، فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان دستگير و شکنجه شدند. در بين سالهای 2000 تا 2001 چهل درصد مخالفان دولت که مورد شکنجه قرار گرفتند، زن بودند. در آن سالها تجاوز و شکنجه های جنسی در آماری نسبتا پايين صورت می گرفت. اما از سال 2001 به بعد اين گونه شکنجه های جنسی به صورت چشمگيری افزايش يافت. زنان بعد از دستگيری، در بازداشتگاهها آنهم به مدتی طولانی نگهداری می شوند و مورد شکنجه های جسمی و جنسی قرار می گيرند. در برخی موارد برای تنبيه و تحقير اين زنان، به آنان نزد اعضای خانواده يا همسايگانشان تعدی صورت می گيرد. "قيام زنان زيمبابوه "نام سازماني است که در سال 2003 فعاليت خود را آغاز نمود ."وُزآ" نام اختصاری اين سازمان است که درزبان بومی به معنی "پيشقدم شدن "می باشد. حتا چنین سازمانی که با خشونت مخالف است در حکومت رابرت موگابه تحمل نمی گردد. در روز جهانی زن، پلیس آخرين تظاهرات آرام اعضای اين سازمان را به خشونت کشيد و تعداد زيادی از زنان را بعد از ضرب و شتم بازداشت نمود. وُزآ، حدود 55 هزار عضو دارد که سنشان بين 16 تا 73 سال است. اغلب زنان اين سازمان بارها دستگير شده اند و درصد زيادی هم مورد شکنجه، به خصوص شکنجه جنسی قرار گرفته اند . "پِرشِس "، یکی از این زنان است که تا چندی پيش در زيمباوه به سر می برد. او که در جريان اعتصابی دستگير و سپس شکنجه شده بود، می گويد : "هر کسی که دستگير می شود می بايست خودش را برای ضرب و شتم با باتوم ،چماق و ضربات پوتين پليسها آمده کند؛ فرقی هم نمی کند زن باشد يا مرد." او ادامه می دهد: "شبها دربازداشتگاه مورد تجاوز قرار می گرفتم و گاه اين عمل بارها تکرار می شد." پرشس، اينک به همراه کودکش که حاصل اين تجاوزات شبانه است در آفريقای جنوبی به سر می برد. در کشوری که بالاترين آمار تورم جهان را شاهد است، در سرزمينی که نان در قفسه های فروشگاهها يافت نمی شود و گرسنگی بيداد می کند، جایی که 35 درصد مردمش آلوده به بيماری ايدزاند و هر نوع فعاليت آزاديخواهانه با اتهامی چون فعاليت عليه امنيت ملی کشور روبرو می شود و پليس به جای برقراری امنيت خود مخل امنيـت مردم است، در دياری که هر نوع فعاليت حقوق بشرانه به منزله ی همکاری با دولتهایی چون آمريکا و انگلستان تلقی می شود، در چنين کشوری، زنان با شکم های خالی برای کسب حقوق و آزادی خود پای می فشارند و برای تحقق خواسته هايشان بهای گزافی می پردازند. zaramajidpour@yahoo.co.uk |