All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Monday, August 8, 2011

رقص با آهنگی متفاوت"

زرينا ماهاراج




مصاحبه زارا مجيدپور با زرينا ماهارج، فعال سياسی عليه رژيم آپارتايد در آفريقای جنوبی



١٢ امرداد ١٣٩٠


شهرزادنیوز: در دل تاریخ گزينه ای وجود دارد که نه از مورّخان، بلکه از زنان و مردانی نشأت می گیرد که زندگی شان به طرزی کامل، به بهای خطرات شخصی فراوان، وقف مبارزه سیاسی شده است. گواهی و شهادت زرینا ماهاراج و مک ماهاراج، که در این یادداشت توسط این بانو، با فصاحت و بلاغت بیان شده، دلیرانه بوده و بحث برانگیز است.1


زرینا ماهاراج، خاطرات خود را در کتابی با عنوان «رقصیدن با آهنگی متفاوت»، برشته تحرير درآورد، کتابی که جايزه ای بدان تعلق گرفت. این خاطرات چشم انداز و ديدگاه زنی است از اعضای حزب کنگره ملی آفريقا –ای اِن سی- نسبت به چگونگی زندگی در تبعید و سال های بعد از فروپاشی آپارتايد و روی کار آمدن حکومت جديد در آفریقای جنوبی2

زرینا، نویسنده، فیلم ساز و فعال سياسی در دوران رژيم آپارتايد در آفریقای جنوبی است. او دارای مدرک فوق ليسانس در رشته ریاضیات از انگلستان است.

همسر وی، مک ماهاراج، یکی از چهره های برجسته در مبارزه عليه رژيم آپارتايد است، او يکی از دوستان نلسون ماندلاست و در دوران ریاست جمهوری ماندلا، بین سال های 1994- 1999، وزیر راه و ترابری بود. مک 12 سال از عمرش را در زندان جزیره روبن با ماندلا سپری نمود.

اخیراً با زرینا ماهاراج مصاحبه ای انجام دادم و سوالاتم را از او پرسیدم:

سوال: شما قبل از آشنايی با همسرت، به عنوان فعال سياسی عليه رژيم آپارتايد فعاليت می کرديد. چه عاملی باعث شد که به فعاليت سياسی روی بياوری؟

زرینا ماهاراج: مادر من دارای حسی قوی از عدالت اجتماعی بود و من از همان ابتدای جوانی مجذوب ارزش های او شدم. زمانی که یک دختر مدرسه ای جوان بودم، شاهد خشونت های بسیاری عليه افراد سیاه پوست بودم. سفیدپوستان کم سن و سال حتی از حمله و تعرض به افراد سیاه پوست مسن ابایی نداشتند. این مساله من را سخت عصبانی می کرد.

- زندگی شما با مک ماهاراج، به عنوان يک عضو ارشد در حزب کنگره ملی آفريقا چگونه بود؟ به خصوص که او در "اوم خونتو وی سيزو"- شاخه ی نظامی حزب کنگره ملی آفريقا عميقا فعاليت می کرد؟

زرینا: زندگی بعنوان همسر یک فعال مشهور حقیقتاً بسیار مشکل بود. اول، فعالان سیاسی ندرتا وقتی برای بودن درکنار خانواده هایشان دارند و از همين روی عملاً من یک مادر مجرد بودم.

دوم، تهدیدات جانی برای او همیشه و در هرجايی وجود داشت و ما مجبور بودیم تا بر اين ترس غلبه کنیم.

سوم، نامدار بودن او، باعث می شد تا دیگران مرا، نه براساس مَنِ وجودی خودم، بلکه به عنوان «همسرِ مک» بنگرند. بنابراین، در آنجا مسائل زیادی برای سروکله زدن وجود داشت.

- شما در «عملیات وولا» دخالت داشتید. این عملیات درباره ی چه بود و شما چه نقشی در آن داشتيد؟

زرینا:
هدف از «عملیات وولا» خلق سیستمی بود که به رهبران حزب کنگره ملی آفريقا- ای اِن سی- تبعيدی امکان داده می‌شد که بدون آگاهی دشمن، به خاک آفریقای جنوبی نفوذ نموده و بدين گونه از داخل کشور مسئوليت خود را به عنوان رهبر ا به انجام برسانند. رئیس جمهور فقید حزب کنگره ملی آفريقا "اولیور تامبو"، فرمانده کل این عملیات بود. او مک، را بعنوان فرمانده داخلی برگزید تا وارد آفریقای جنوبی شده و روند تنظیم دستگاه نفوذی را آغاز نمايد.

سیستم ارتباطات وولا که من به برنامه ریزی و اجرای آن کمک می کردم، سیستمی بود که به کادرهای جنبش اجازه می داد به شکلی محرمانه – با استفاده از خطوط تلفن - با یکدیگر ارتباط برقرار نموده و پیام هایی کد گذاری شده را برای یکدیگر ارسال نمايند. این روش، نوعی پست الکترونیکی اولیه بود، پیام ها تقریباً به صورتی بلادرنگ ارسال و دریافت می شد.

- چه عاملی شما را برآن داشت که به ساخت فيلم «آپارتمان شماره 13» که به مبارزه ات علیه تبعیض نژادی می پردازد دست بزنيد؟

زرینا: حقیقت اين است که نسل جدید در آفریقای جنوبی، درباره ی تاریخچه ی مبارزات ما اطلاعات کمی دارند، بنابراین در پی روشی بر آمدم تا با بیان یک داستان افراد جوان را نسبت به مبارزاتمان مجذوب نمايم؛ چیزی که برای آنها خسته کننده نباشد. «آپارتمان شماره 13» آپارتمانی است که افراد جوان در آن وقت گذرانی می کنند، می رقصند، میهمانی می دهند و تفریح می کنند و در اين ميان درباره سیاست و آفریقای جنوبی آزاد بحث می نمايند. این مکانی است که در آن «اولین بذرهای عدم تبعیض نژادی کاشته شده، و یک مفهوم وسیع تر از ملت، موجودیت می يابد.»

- شانزده سال از روی کار آمدن حکومت دموکراتیک آفریقای جنوبی می گذرد. بعنوان فعال سياسی، آینده آفریقای جنوبی را چگونه می بينيد؟

زرینا: يک ضرب المثل چینی می گوید که نی خیزرانی (بامبو) که در طول نسل ها لگدمال شده باشد برای ایستادن مجدد و راست کردن قامت به زمان نیاز دارد. تصور می کنم شانس زیادی وجود دارد که آینده ای که برای آن جنگیده ایم روزی به یک واقعیت تبدیل شود و اين تغيير يک شبه صورت نمی گيرد، اين روند تدریجی خواهد بود. برای جا افتادن دموکراسی غربی که ما برای تحقق آن جنگیدیم اگر یک نسل هم طول بکشد، امر غیرعادی نیست.