All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Saturday, April 17, 2010

فیلیپین، بهشت گردشگران جنسی

نينوتچکا روسکا، نويسنده معروف فيليپينی

گفتگوی زارا مجیدپور با نینوتچکا روسکا، روزنامه نگار و فمینیست فیلیپینی


٢٥ فروردین ١٣٨٩
شهرزادنیوز: در مدت سفرم به فيليپين شاهد مسائلی بودم که تمايل داشتم درباره‌ی آن ها با فردی که به کشور، فرهنگ و مشکلات آن سرزمين آشناست، گفتگو کنم. نينوتچکا روسکا، نويسنده معروف فيليپينی، روزنامه‌نگار، فمنيست و فعال حقوق بشر، پذيرفت تا مصاحبه‌ای با او داشته باشم. نينوتچکا در دوران حکومت فردينالد مارکوس زندانی سياسی بود. او برای رهايی از خطر دستگيری مجدد به دليل فعاليتهای بشر دوستانه، مجبور به زندگی در تبعید شد و در حال حاضر ساکن ایالات متحده آمریکا می باشد.

در سال 1994 جمعیت فیلیپین تقریباً 70 میلیون نفر بود، این رقم در سال 2010 به حدود 100 میلیون رسید. چه عواملی باعث شد فيليپين به يکی از کشورهای آسيا با بالاترين نرخ رشد جمعيت تبديل شود؟

عوامل مختلفی بر این موج افزایش جمعیت در فیلیپین تأثیرگذار بوده اند؛ این عوامل در یکدیگر تنیده شده و این دیدگاه را به وجود آورده که افراد (کودکان) عاملی بالقوه برای ثروت، سود و پیشرفت هستند. همچنین دیدگاه جبری و قدری مبنی بر آنکه فرد به سادگی نمی‌تواند بر فرآيندهای بدن و فرآيندهای جسمی خود کنترل داشته باشد. این موضوع برای کشوری که کل جهان را با هزاران هزار متخصص پزشکی تغذیه می‌کند، کاملاً طعنه‌آمیز است.

بر اساس این عوامل، نسل والدين چنين احساس می‌کند که در سيستمی که شديدا به نفع حکومت ثروتمندان تنظيم شده هيچ امکانی برای پيشرفت وجود ندارد. حدود يک درصد از جمعيت، نود درصد از منابع کشور را در اختيار و کنترل خود دارند. اگر کسی تنها صاحب کودکان خود باشد و آنها را کنترل کند، این همان سرمایه‌ای است که فرد-می تواند- برای پیشرفت اقتصادی از آن استفاده نمايد.

بنابراین افزایش در رشد جمعیت با خرید و فروش افراد، به ويژه زنان، هم در بازار کارگری بین‌المللی و هم بازارهای جنسی همراه است. برای مثال، نزدیک به یک میلیون فیلیپینی در خاورمیانه کار می‌کنند، اینان اغلب زنانی هستند که به کارهای خانگی (مستخدم) مشغولند. فیلیپین یک چهارم از نیروی ناوگان بازرگانی دنیا را داراست؛ این افراد در هر نوعی از کشتی که تصور کنید خدمت می‌کنند، از کشتی‌های سفری گرفته تا تانکرهای نفت. فیلیپینی‌ها سالانه حدود 20 میلیارد دلار به کشورشان می‌فرستند.

کارگران شاغل در خارج از کشور کسانی هستند که خانواده‌ها، جامعه و کل ملت را قادر به بقا می‌سازند و برای متقاضيان کار، قاچاقچيان، آژانس‌های مسافرتی، خطوط هواپيمايی، دستفروشان و حتی سفارت‌ها و غیره درآمد و ثروت توليد می‌کنند. برای مثال، سفارت ایالات متحده در مانیل برای هر فرم صدور روادید مبلغ 100 دلار دریافت می‌نمايد و تعداد یک میلیون فرم موجود است. بنابراین 100 دلار را در یک میلیون ضرب کنید، این یک تجارت عظیم و پیچیده است اما اساساً پنهان مانده و در ظاهر یک تردد قانونی است.

حقیقت اين است که 85 درصد از جمعیت فیلیپین به کلیسای کاتولیک روم وابسته‌اند و دارای ریشه بسيار مذهبی هستند. اين شاخه از کاتولیک از اسپانیای قرون وسطی به جا مانده است که محافظه کارترین و افراطی‌ترين شاخه مسيحی است. جهل و جهالت، راز و رمزی و هم چنين احساس ناتوانی باعث رونق آن می‌شود. زمانی که فرد در نواحی گرمسیری با جنگل‌های بارانی زندگی می‌کند، نمی‌تواند تأثیر یک خدا یا الهه‌ی بیگانه و خارجی و داستانهایی که در صحرا شکل می‌گیرد را به درستی درک نمايد. به هر حال، کلیسای کاتولیک با هر نوعی از کنترل زاد و ولد و یا کنترل جمعیت مخالف است، از کاندوم تا قرص ضدبارداری و تنها روش ریتمیک یا جلوگیری طبیعی را می‌پذیرد. از آنجایی که در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته تعداد طرفداران کلیسای کاتولیک در حال کاهش است، به نفع این کلیسا است که کشورهایی همچون فيلیپین را به عنوان یک کشور ستمديده‌ی ابدی به ویژه زنان ستم ديده کشور را برای خود حفظ نمايد.

میانگین تعداد کودکان در هر خانواده پنج تن است، البته خود من شخصاً خانواده‌هایی را با 11 تا 24 کودک می‌شناسم. همانطور که اغلب رخ می‌دهد، یک مرد دو یا سه یا حتی چهار خانواده را صاحب می شود که از هیچ کدام حمایت نمی‌کند و هر خانواده‌ای تعداد پنج فرزند دارد.

بنابراین ما صاحب دو میراث قدرتمندی از هجوم، اشغال و استعمار هستيم: فئودالیسم افراطی کلیسای کاتولیک با ریشه اسپانیایی حکم می‌کند که افراد، به ویژه زنان نمی‌توانند بدن خود را مخصوصا در رابطه با تولید مثل کنترل نمایند؛ همینطور سرمایه‌داری افراطی ایالات متحده که همه چیز حتی افراد و به ویژه زنان را به کالا تبدیل می‌کند. خودشناسی ما از بین رفته است.


بر اساس آمار بانک جهانی، فیلیپین یکی از ده کشوری است که دارای بیشترین مادران نوجوان است، آیا در مدارس آموزش و تعلیمات جنسی وجود دارد؟

در مدارس هیچ نوع آموزش جنسی وجود ندارد. – آموزش- روابط جنسی بر حسب اين که چه تصاويری برای آموزش زنان مناسب و معقول است صورت می گيرد. اما اين گونه روش آموزش جنسی برای زنان با حجب و حيا چندان آسان نيست.

در حال حاضر، یک لایحه بهداشت باروری به کنگره فیلیپین ارائه شده که براساس آن قرار است دولت کنترل باروری ارزان و آموزش جنسی را در مدارس آغاز کند که از کلاس پنجم شروع می شود. کلیسای کاتولیک مصرانه با این لایحه مخالفت کرده است و می گوید آموزش جنسی می تواند به سقط جنین منجر گردد. مسئله طنزآمیز این است که در فیلیپین سالانه 500.000 سقط جنین غیرقانونی صورت گرفته است.

در ارزشیابی سیاسی کشور، بهداشت باروری از آنچنان ارزش اندکی برخوردار است که جناح چپ از نماینده‌ای پشتیبانی می کند که با این لایحه مخالف باشد.


با وجودی که تن فروشی در فیلیپین غیرقانونی است، اما برای گردشگران جنسی به یک مقصد مشهور مبدل گردیده است. علت این امر چیست؟

تن فروشی حقیقتاً تا زمان ورود اسپانیایی ها در این مجمع الجزایر ناشناخته بود. هیچ واژه بومی برای آن وجود ندارد. ما به جای آن از واژه اسپانیایی «پوتا» (فاحشه) استفاده می کنیم. اما حتی تحت دوران اسپانیا هم این مساله حقیقتاً ناشناخته بود. در سال 1900 سرشماری نشان می دهد که در شهر مانیل تنها 11 زن تن فروشی می کردند که چهار تن از آنان خارجی بودند. در اوايل 1900 به واسطه ارتش ايالات متحده روسپی گری سازماندهی شده و در مقیاسی وسیع پایه گذاری شد. ارتش ایالات متحده قانونی را به تصویب رساند که براساس آن «خانه های» فساد جهت «محافظت» از گروهان آمریکایی در مقابل بیماریهای مقاربتی تأسیس گردید. اندکی پس از بازگشت آنان در اواخر سال 1940، ارتش ایالات متحده به پایگاه "کلارک ایر" فرمان داد تا برای سرگرمی گروهان تعداد ده عدد خانه فساد تأسیس نمايند و از کشورهای مجاور زنانی را در اختیار سربازان آمریکایی قرار دهند. این اوایل ایجاد شهر فرشتگان در پامپانگا بود. به طرزی مشابه، یک مرکز «تفریحی» در خارج از پایگاه دریایی ایالات متحده در اولونگاپو رشد نمود. تقریباً درصد وسیعی از این تأسیسات تحت تصاحب گروهان / مقامات آمریکایی و یا نیروهای ارتشی پیشین ایالات متحده قرار داشت.

در طی جنگ ویتنام، فیلیپینی ها یک مرکز «استراحت و سرگرمی» برای گروهان آمریکایی طراحی نمودند و این بدان معناست که روزانه 10.000 سرباز آمریکایی در جستجوی سرگرمی بودند. نهایتاً برخی از زنان به سایر پایگاه های آمریکا در اوکیناوا و کره جنوبی فرستاده شدند. حدود 7000 فیلیپینی مشغول سرگرم سازی گروهان آمریکایی در اوکیناوا، ژاپن و فیلیپین بودند و زنان روسی / اروپای شرقی به عنوان روسپی در کره جنوبی به کار گماشته شدند

با پشتیبانی بانک جهانی از سیاست دولت فیلیپین در رابطه با توسعه گردشگری و نیاز به پرداخت وامهای کلان جهت تأسیس زیرساختها برای گردشگری، تصمیم ساده دولت اين بود که زنان فیلیپین را به فروش برسانند. البته کلیسای کاتولیک در این رابطه هیچ چیز نگفت و یا خیلی کم بدان پرداخت.


در حوزه‌ای همچون سیاست که مردان بر آن تسلط دارند، زنان فیلیپینی بسیار فعال هستند. از زمان استقلال، فیلیپین چهار رئیس جمهور داشته که دو تن از آنان زن بودند. آیا در جامعه فیلیپین زنان از احترام و حقوق برابر با مردان برخوردار هستند؟

دو زنی که ریاست جمهوری فیلیپین را برعهده داشتند و توانستند از نردبان قدرت صعود کنند، دليلش وجود بستر فرهنگی قوی قبل از ورود اسپانياست که همچنان به صورت نيمه خودآگاه در جامعه باقی مانده است؛ زمانی که زنان قدرتمندانه در مرکز بودند. همچنین ما باید در نظر بگیریم که روی دیگر این سکه در حقیقت نياز به زنان کارگر و اهميت آنهاست. البته باید اشاره نمود که دو رئیس جمهور اساساً هویت جنسی خودشان را کنار گذاشتند، یعنی تبلیغات آنان به نفع زنان نبود و در حقیقت تلاش نمودند تا تعریف سنتی از زن بودن را ادامه دهند.
هر زنی که از قدرت سياسی فيليپين صعود می‌نمايد فارغ از هر نوع ایدئولوژی، باید به روند جنسیت زدایی تن دردهد
بنابراین میزان احترام قابل سنجش نیست. شاید شخص بگوید زنانی که در سیاست نقش دارند، بيشتر ازهمتایان مرد از تلخی حملات شامل کنایه های جنسی و نظرات درباره ی ظاهرشان رنج می‌برند


- پولی که توسط کارگران فیلیپینی خارج از کشور به ميهنشان ارسال می‌شود عامل اصلی در اقتصاد است. گاهاً خبرهایی درباره این کارگران وجود دارد که از لحاظ فیزیکی و جنسی مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند. آیا رسانه‌های داخلی مردم را از این خطرات آگاه می‌کنند؟
فکر می کنم که غالب افراد تا کنون از خطرات کار کردن در خارج از کشور، به ویژه برای زنان آگاه شده باشند. اما مسئله نوعی "استثناء گرایی" و مقدرنگری است. مثلاً جملاتی از این دست که "این امر برای من اتفاق نخواهد افتاد"، "آنچه که مقدر است، پیش می آید"، "خداوند از من مراقبت می کند" و غیره. جا دارد که به مساله‌ی توانمند سازی خود و خود شکوفايی اشاره کنم. زنانی که برای کار به خارج کشور سفر می‌کنند، توسط دیگران و خودشان، برگزیده برای "قربانی شدن" در نظر گرفته می شوند، در حالی که مردان برای خود شکوفايی و انجام حرفه ای و تخصصی و غیره در خارج از کشور کار می‌کنند. بنابراین تصور بر این است که زنان قربانی شده و آنان خودشان را در قالب حیواناتی برای قربانی شدن در نظر می‌گیرند. نمی‌توانم بشمارم که چه تعداد از فیلیپینی ها را ملاقات نموده ام که در وضعیتی از عدم سرزندگی قرار داشته اند، چرا که 24 ساعت در روز و هفت روز در هفته کار می‌کنند تا از خانواده‌هایشان در ميهن حمايت کنند، و تعدادی از آنان از کودکان برادرانشان.
صادرات کارگر، قاچاق جنسی اين مسائل به دليل ميزان آگاهی زنان که به دوران فئوداليسم باز می گردد، سبب شده که اين مسائل به صورت قوی فعال شوند. با اين وجود در مباحثات چندان به اين موضوع پرداخته نمی شود.