All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Saturday, September 3, 2011

نئواورلئان، شهر موسيقی جاز



سفرنامه ی زارا مجيدپور به شهر نئواورلئان ايالت لوئيزيانای آمريکا- 1
..

١٢ شهریور ١٣٩٠
.
شهرزادنیوز: صدای سوت تنها کِشتی بخار، که در اسکله ی شهر نئو اورلئان و در رودخانه ی "می سی سی پی" زيبا و با وقار پهلو گرفته است، از "فرنچ کورتر" به گوش می رسد؛ صدایی که برايم سخت آشناست. مارک تواين با هاکلبری فين و تام ساير، کِشتی بخار و رودخانه ی می سی سی پی را چنان با کودکهايم پيوند زد که در خردسالی، نه تنها نام می سی سی پی در ذهنم نقش بست بلکه با تمام دوری، برايم هميشه آشنا شد.

با فشار انگشتان زن مو طلايی بر کليدهای "کاليوپ"(1) نه تنها دود سفيد رنگی از لوله ها به هوا می جهد بلکه صدای سوت کِشتی بخار تا دور دستها در فضا می پيچد. از باجه بليط فروشی واقع در اسکله تقاضای بليط می کنم و زن بليط فروش، از تمام شدن بليطهای آن روز خبر می دهد. برای فردا شب بليطی تهيه می کنم.

محله ی فرنچ کورتر، با حدود سيصد سال قدمت، قديمی ترين و معروفترين محله ی شهر نئواورلئان- بزرگترين شهر ايالت لوئيزيانا- محسوب می شود. حضور فرانسوی ها و اسپانيايی ها را می توان در معماری ساختمانهای زيبای محله مشاهده نمود اگر چه در کوچه های باريک قديمی، بوی ادرار رهگذران مست، بی خانمانان و يا کسانی که شب ها آبريزگاهی را برای تخليه خود نيافته اند، مشام را سخت می آزارد.

هوای داغ شهر عرق جهانگردان به خصوص مردان را چنان درآورده که تی شرت هایشان به خيسی می زند. هوای خنکی که از داخل برخی از مغازه ها به خارج در جريان است حس خوشايندی است که گاه برخی از آنان را برای فرار از گرمای هوا هر چند برای لحظاتی به داخل می کشاند.

افراد کمی به مغازه های آنتيک فروشی محله ی فرنچ کورتر سرک می کشند. آنتيک فروشيهای که در مقايسه با مغازه های ديگر گل سر سبد محله اند. سرويس چای خوری نقره ی دست ساز انگليسی قرن نوزدهم، کمدهای نقاشی شده زيبای فرانسوی قرن هجدهم، ظروف ظريف چينی قرن نوزدهم کشور چين، مجسمه های خيره کننده قرن هجدهم و نوزدهم و غيره که هر قطعه از آنها از ذوق و هنر هنرمندی و تاريخ سرزمينی حکايت می نمود.

موسيقی خوش جاز در اغلب مکانها گوش ها را می نوازد و تصاوير "سلطان موسيقی جاز"، لويی آرمسترانگ، در شهر زادگاهش نئواورلئان در اکثر مغازه های سوغاتی فروشی به چشم می خورد. پربيراه نخواهد بود اگر نئواورلئان را شهر موسيقی جاز بنامم.

در طول روز مشتريان کمی در رستورانها و به خصوص در ميکده ها به چشم می خورند. چند مرد سياه پوست با پلاکاردهای تبليغ آبجو در دست روی صندلی جلوی در چند ميکده نشسته اند و رهگذران را برای نوشيدن آبجوی تگری آنهم با قيمتی مناسب ترغيب می کند. آبجوی تگری در این هوای داغ شهر، عابران گرما زده را به داخل ميکده ها می کشاند.

با تاريک تر شدن هوا و اجرای زنده موسيقی در اغلب ميکده ها بر تعداد مشتريان آنان نيز افزوده می گردد. برخی از موسيقی ها خوش و گوشنوازند و اغلب بسيار بلند و گوش آزار. مرد سياه پوست درشت اندامی جلوی در يکی از ميکده ها می رقصد و با اين کار توجه رهگذران را برای ورود به داخل جلب می کند.

مردی فربه لباس راهزنان دريايی را به تن نموده و در طول خيابان قدم می زند و با گردشگران عکس يادگاری می گيرد. مرد جوان لاغر و بلند بالای ديگری اندام خود را با کت چرم بلندی پوشانده و صورت خود را پشت ماسکی به شکل جمجمعه ی انسان پنهان نموده در حالی که یک داس بلند پلاستيکی بر روی شانه ی خود حمل می کند.

پيرمرد گُل فروشی، دسته ای گل رز به دست، بر روی چهار پايه ای که در وسط خيابان قرار داده ايستاده، در حالی که شلوار خود را برای جلب توجه مشتريان از عقب کمی پايين کشيده است. چند دختران جوان با دامنهای تنگ و کوتاه و آرايشهای غليظ با ديدن شلوار پايين کشيده پيرمرد با صدای بلند می خندند و دو نفر از آنان با موبايلهايشان از مرد گُل فروش عکس می گيرند.

"کلوب آقايان" با عکسهایی از دختران زيبا روی برهنه بيشتر از مکانهای ديگر جلب توجه می کند. در وروديه اغلب کلوب ها دختران بيکینی پوش خوش اندام با انجام حرکاتی ظريف، نگاه ها را به طرف خود جلب می کنند. اگرچه بر سر برخی کلوب ها کلمه ی" آقايان" به چشم می خورد و دختران بيکينی پوش اغلب از مردان رهگذر برای ورود به کلوب دعوت می نمايند، اما در صف وروديه برخی از این مکان ها دختران و زنان جوانی نیز به چشم می خورند.

بالکن های مشرف به خيابان محل تجمع مردان جوانی است که گردنبندهای پلاستيکی بسياری را بر گردن خود آويزان کرده‌اند. گردنبندهای بلند پلاستيکی که در اغلب مغازه ها به فروش می رسند. مردان ايستاده در بالکن ها گردنبندها را برای دخترها و زنان جوانی که پستانهای بزرگی دارند پرتاب می کنند و زنان، در قبال دريافت اين گردنبند، می‌بايست تاپ خود را برای پرتاب کننده گردنبند بالا بزنند که اغلب از اين کار سر باز می زنند. در بالکن ديگری چند مرد جوان خواسته اشان را در قبال دريافت گردنبند بر روی پارچه ای سفيد رنگی نوشته و آن را از بالکن آويزان کرده اند.

پرتاب گردنبند تنها به مردان خلاصه نمی شود. در يکی از بالکن ها دو زن به سوی دو مرد جوان خوش اندام گردنبند پرتاب می کنند و مردان بعد از دريافت گردنبند بلافاصله تی شرتهايشان را بالا می زنند و با اين کار صدای جيغ و خنده ی زنان بالکن را به هوا می برند.

عصر روز بعد بسيار زودتر از زمان حرکت کِشتی، به اسلکه می روم و بعد از کنترل بليط به کِشتی "ناچز" وارد شده و به سمت طبقه ی بالا حرکت می کنم تا از آنجا شاهد حرکت چرخ پره دار قرمز رنگ کِشتی باشم.

غروب رنگين خورشيد، صدای درهم آميخته ی موسيقی زنده نوازندگان جاز حاضر در کِشتی، گردش آب رودخانه در لابلای چرخ پرده دار و نسيمی که کامل کننده اين زيبايی است خاطره ای فراموش نشدنی از رودخانه ی می سی سی پی را برای هميشه در ذهنم نقش می بندد.


1-کاليوپ، آلت موسيقی پيانو مانندی است که از يک سری سوت تشکيل شده است.

ادامه دارد
...