All rights reserved. استفاده از مطالب با "ذکر منبع" آزاد است


contact: zaramajidpour@gmail.com


---------------------------------------------------------------



Monday, March 4, 2013

مرگ یک زن و افول ستاره ی بخت سريع ترين دونده بدون پای جهان

Oscar



نويسنده: زارا مجيدپور, ١٤ اسفند ١٣٩١


شهرزادنیوز:زنگ موبايل سکوت خانه را در هم می شکند. ياکو، بدون احوالپرسی، می گويد: "می دونی اسکار دوست دخترشو کشته!" بلافاصله فکرم به سه اسکاری که می شناسم خيز بر می دارد. سکوتم ياکو را به کمک می خواند. "اسکار پيستوريوس رو ميگم."

با صدای بلند می خندم. "شوخيت گرفته ياکو؟" صدای جدی ياکو مرا با شتاب به سوی کامپيوترم می کشاند. خبر کشته شدن ريوا استين کمپ و متهم به قتل بودن دوست پسرش، اسکار پيستوريوس، به سرعت در سرتيتر وبسايت های خبری داخل و خارج آفريقای جنوبی می گردد.

لحظاتی بعد از قطع تلفن در حالی که روبروی کامپيوتر نشسته ام، به عکس های يادگاریم با اسکار نگاه می کنم و خاطرات ديدارهايم با او را مرور می کنم.

Oscar-and-Natalie

ديدار با اسکار پيستوريوس، سريعترين مرد بدون پای جهان
اسکار پيستوريوس و ناتالی دوتوآ، قهرمان شناگرمعلول جهان، را برای اولين بار در سفارت آفريقای جنوبی در شهر
پکن، پايتخت چين، ملاقات نمودم و اسکار را بار دوم در يک مهمانی کوچک در همان شهر. در آن مهمانی "سريعترين دونده بدون پای جهان" مدال های طلا و هم چنين پای مصنوعی معروف به "چيتا"يش را با خود به همراه آورده بود. در مدتی که اسکار برای جمع سخن می گفت و سئوالات آنان را پاسخ می داد، چيتای معروف دست به دست می گشت.

ناتالی دوتوآ پيشتر درخواستم را برای انجام مصاحبه پذيرفته بود و مهمانی فرصت مناسبی بود برای گپی کوتاه با اسکار و پيشنهاد يک مصاحبه که بلافاصله پذيرفت. چندی بعد مصاحبه با ناتالی صورت گرفت، اما متاسفانه به دليل تراکم کاری فرصت گفتگو با اسکار پيستوريوس پيش نيامد.

در دو ديدارم اراده، پشتکار، شوخ طبعی، صميميت و البته فروتنی قهرمان ملی آفريقای جنوبی چنان مرا تحت تاثير قرار داد که پسر خردسال چينی که ماهها بود دل در گرويش سپرده بودم و ديدارش مشتاقانه مرا هفته ای دوبار به يتيمخانه ای در شهر پکن می کشاند، را "اسکار" ناميدم. سياست تک فرزندی در چين از يک سو و پای معلول اسکار کوچک از سوی ديگر، سبب شد که والدينش او را رها نمايند و پسرک چند ساعت پس از تولدش به يتيم خانه ای سپرده شد. چندی بعد اسکار کوچک توسط خانواده ای آمريکايی به فرزند خواندگی پذيرفته شد.

Oscar-and-Natalie-3

قتل يا تصادف
در ابتدای اين ماجرا، نويسنده ی يکی از روزنامه های "آفريکانس"، زبان آفريقای جنوبی، در نوشته ای به اس ام اس دريافتی ريوا از طرف يکی از بازيکنان صاحب نام آن کشور اشاره نمود که گويا دريافت آن ديگ حسادت اسکار را به جوش آورده و اين آغازی می گردد برای جدل لفظی بين آن دو که در نهايت به قتل زن جوان ختم می گردد.

اما بنا به گفته ی پيستوريوس، باز بودن در بالکن خانه سبب می شود که او بپندارد دزدی به خانه اش وارد شده است. از همين روی از زير تختخواب اسلحه اش را خارج نموده و با تصور این که دزد در دستشويی مخفی شده، به سمت او شليک نموده است. اين گفته سئوالات بسياری را به وجود می آورد. مثلا با توجه به اين که اسلحه در زير تختخواب، قسمتی که ريوا روی آن خوابيده بود، قرار داشته، چرا هنگام برداشتن اسلحه متوجه عدم حضور او نشده است؟

چنان چه دادگاه پيستوريوس به اين نتيجه برسد که قتل ريوا استين کمپ نه از روی عمد بلکه تصادفی بوده، اين موضوع رهايی پيستوريوس از اين پرونده را به دنبال نخواهد داشت.

بر اساس قوانين آفريقای جنوبی، فرد مسلح نه تنها نمی تواند به سوی شخصی ناديده شليک نمايد، بلکه خطر جانی آنی می بايست شخص مسلح را تهديد نمايد که در اين صورت اجازه شليک به او داده شود. از همين روی چنانچه بيگناهی اسکار پيستوريوس در قتل ريوا ثابت شود در قسمتی که شخص ناديده ای را به ضرب گلوله از پای درآورده گناهکار تشخيص داده خواهد شد.

در جريان دادگاه سئوالات بسياری می بايست پاسخ داده شوند، از همين روی عجيب نخواهد بود که مسير پرونده قتل ريوا استين کمپ طولانی گردد. ريوا اگر چه شهرتی جهانی چون دوست پسرش نداشت، اما در داخل آفريقای جنوبی مانکن صاحب نامی بود. مانکنی زيبا، جوان و باهوش. کسی که می توانست زندگی طولانی همراه با موفقيت های بسيار را پيش رو داشته باشد.

بی گمان اسکار پيستوريوس نه تنها قهرمان ملی آفريقای جنوبی، بلکه الگوی صدها نفر در جهان بود و چنانچه گفته ی دادستان پرونده که تمامی شواهد عليه اسکار پيستوريوس است به اثبات برسد، قتل ريوا استين کمپ پايانی خواهد بود برای ستاره ای در اوج به نام اسکار پيستوريوس. بعد از متهم به قتل شدن پيستوريوس، کمپانی های بزرگ حامی او چون "نايک" نه تنها از صحنه خارج شدند و پوسترهای بزرگ تبلغاتی او را پايين کشيدند، بلکه قردادهای خود را با او يک جانبه لغو نمودند.